کارول گیلیگان
کارول گیلیگان<ref>Carol Gilligan.</ref> روانشناس معاصر است که تحقیقات گستردهای را در مورد رویکرد زنان به مشکلات اخلاقی انجام داده است. کارول گلیگان در 28 نوامبر 1936 در شهر نیویورک متولد شد. وی به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی ادبیات را در کالج سوارمور تحصیل کرد و در سال 1960 از استاد ردکلیف در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شد. مدرک کارشناسی ارشدش را در روانشناسی بالینی از دانشکدهی رادکلیف و مدرک دکترایش را در روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد در سال 1964 دریافت کرد. سه سال بعد، گیلیگان در دانشگاه هاروارد سمت تدریس را گرفت و در آنجا در کنار اریک اریکسون و لارنس کوهلبرگ کار میکرد. در حالی که گیلیگان به عنوان دستیار تحقیق در زیر کوهلبرگ، معروف به تئوری رشد اخلاقی کار می کرد، او تمرکز خود را بر معضلات اخلاقی و پیشرفت دختران جوان آغاز کرد.
در سال 1997، گیلیگان کرسی مطالعات جنسیتی در هاروارد شد و وی پروژه هاروارد را در زمینه روانشناسی زنان، رشد پسران و فرهنگ مردانگی به عنوان مدیر هدایت کرد. گیلیگان در دانشگاه پرینستون و دانشگاه ایالتی میشیگان سخنرانی کرده است، وی در سال 1992 و 1993 استاد پیت در دانشگاه کمبریج بود و از سال 2002 در دانشگاه نیویورک تدریس کرده است. فوندا، 2.5 ميليون دلار براي ايجاد كرسي دانشكده وقف به نام گيليگان در هاروارد اهدا كرد. معروف ترین کتاب او، با صدایی متفاوت است. وی منتقد نظریه لارنس کوهلبرگ می باشد.
زندگینامه
کارول گیلیگان در یک خانوادهی یهودی در شهر نیویورک رشد کرد. او تنها فرزند ویلیام فرایدمن حقوقدان و مابل کامینز، معلم مدرسهی پرستاری بود. او پیانو را آموخت و یک شغل در رقص مدرن را در طول تحصیلات تکمیلیاش دنبال کرد.
گیلیگان در ادبیات انگلیسی مدرک لیسانسش را با درجهی ممتاز از دانشکدهی سوارتمر دریافت کرد، مدرک کارشناسی ارشدش را در روانشناسی بالینی از دانشکدهی رادکلیف و مدرک دکترایش را در روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد به دست آورد.
دیدگاههای گیلیگان
گیلیگان تحت تأثیر نانسی چودروف (نظریه تحلیلگری فمینیستی) و لارنس کوهلبرگ (تحول شناختی در رشد اخلاقی) قرار دارد. انتقاد وی به کهلبرگ آن است که کهلبرگ همچون فروید زنان را از نظر اخلاقی از مردان کمتر میداند. از نظر او، مراحل اخلاقی کهلبرگ سوگیرانه و بر ضد نوع استدلال اخلاقی زنان است. تفاوت در شکلگیری شخصیت دو جنس، علت روانشناختی تفاوت استدلال اخلاقی دو جنس می باشد.
• دخترها در خلال تحول خود به احساس متفاوت اخلاقی دست مییابند.
• اخلاق مردانه: بر محور اصول و مفاهیم انتزاعی عدالت
• اخلاق زنانه: بر محور مسئولیت و ارتباط
• تفاوت دو جنس مربوط به تفاوتهای شناختی در آنها نیست، بلکه برای زنان روابط انسانی و احساسی و حفظ آن ارزشمند است و به همین دلیل قضاوتهای خود را بر اساس آسیب و تهدیدی که به این روابط وارد میشود شکل میدهند.
• زنان در اولویتبندی تصمیمگیری اخلاقی از مردان متفاوتند و به هیچ وجه از آنها کهتر نیستند.
• ارزشگذاری بر اساس روابط انسانی فراتر از اصول انتزاعی، خود نوعی برتری است.
نقد دیدگاه گیلیگان
• روش: کار بر روی مراجعان به کلینیکها
• قضاوتهای اخلاقی زنان و مردان پیچیدهتر از تقسیمبندیهای ساده و دوگانه
• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده میکنند.