commons gender wiki:Featured articles/2024/36

نسخهٔ تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۰ توسط علیرضا محمددوست (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{صفحه اصلی/اصلی/راست/منتخب/الگو <!-------------------------------------------------> <!-- نام عکس بهمراه نوع آن مثلا=example.jpg --> |تصویر = <!-------------------------------------------------> <!-- توضیح عکس --> |جایگزین = <!-------------------------------------------------> <!-- اندازه تصویر معمولا بیش از ۱۵۰ پیکسل نباشد --> |ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

انواع بدن؛ تیپ‌بندی بدن زنان و مردان از منظر علوم مختلف.
پژوهشگران با رویکردهای مختلف جامعه‌شناختی، کلامی و پزشکی، بدن را با ملاک‌های مختلف به انواع متفاوتی مثل بدن‌های رام، خودسر، عرفی، بازیگر، فریبنده، معترض، جنگنده، رقصنده، مستور، بی‌پرده، قهرمان، قربانی، مادی، مثالی، ساعت شنی و مثلث معکوس تقسیم کرده‌اند. هر یک از تیپ‌بندی‌های مذکور تحلیل‌های متنوعی به‌دنبال دارد. از منظر گروهی از اندیشمندان، در جامعه سرمایه‌داری تلاش می‌شود تا با انقیاد بدن، آن را به سرمایه تبدیل کنند. رویکرد انفعالی که نقش جامعه و ساختارها را پر رنگ می‌کند، بدن را محور فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی می‌شمارد و دغدغه اصلی جامعه را مهار بدن و نظارت و کنترل بر تعامل‌های آن می‌داند. سازوکارهای انفعالی، افراد را مطیع مدیریت گفتمان‌های حاکم می‌شمارد که آنها را به انضباط درمی‌آورند. انضباط شامل سازمان‌دهی فرد در فضا از طریق تقسیم عملکردها، آموزش و استانداردسازی است. به باور میشل فوكو،‌ بدن‌های فیزیكی همیشه و همه‌ جا، بدن‌های اجتماعی هستند. از منظر وی بدن در عصر كلاسیك، به‌منزله ابژه و آماج قدرت است. بدنی كه دست‌كاری و مدیریت می‌شود؛ ساخته می‌شود؛ تربیت و رام می‌شود؛ بدنی كه اطاعت می‌كند؛ پاسخ می‌دهد؛ مهارت می‌یابد یا نیروهایش افزایش می‌یابد؛ چنین بدنی، واسطه‌ای برای إعمال و ابراز قدرت است. از نظر فوکو بدن در جامعه از طرق پزشکی، آموزش، اصلاح اجتماعی، جمعیت‌شناسی و جرم‌شناسی مدیریت می‌شود. در جامعه مدرن نقش طب، صنعت بهداشت و آرایش و تبلیغات، در مهار و نظارت بر بدن توسعه یافته است. این نهادها با دو نقش به‌هنجارسازی و نظارت، بدن را دست‌کاری، ارزیابی و کنترل می‌کنند. در فرایند اعمال قدرت انضباطی، بدن‌ها به واسطه نهادهایی مثل مدرسه، زندان و بیمارستان؛ تنظیم، کنترل و تفسیر می‌شوند. در رویکردهایی که کنش‌گر را منفعل و تحت هژمونی فرهنگ می‌شمارند، تفاوتی میان بدن مردانه و بدن زنانه وجود ندارد. هر دو نوع بدن با شیوه‌های مختلف به انضباط و انقیاد در می‌آیند. هرچند به‌طور کلی بدن زنانه بیشتر محل فشارهای گفتمان‌های مختلف است؛ اما سرانجام برآیند برخورد گفتمان‌های مختلف، برساخت یک بدن مطیع و منقاد و ستاندن حق اختیار از افراد است.

ادامهٔ مطلب ...