کارول گیلیگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از Commons Gender Wiki
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
گیلیکان در این نظریه علت عدم رسیدن زنان به درک کاملی از بلوغ اخلاقی را نه به دلیل ضعف آن‌ها بلکه تحت این عنوان مطرح کرد که اساسا زنان از نظام اخلاقی متفاوتی از مردان پیروی می کنند. ارزش‌های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی آن‌ها متفاوت از مردان است؛ لذا نادرست است که زنان را مطابق اخلاقیات مردانه بسنجیم و از آن‌ها چنین انتظاری داشته باشیم. گیلیکان ادعا نمود در حالی‌که زنان از تنهایی هراس دارند مردان باهم بودن را خطرناک می‌دانند. زنان اغلب معضلات اخلاقی را تعارض وظایف می‌دانند تا تعارض حقوق و سعی می‌کنند این تعارض‌ها را بگونه‌ای حل نمایند که شبکه‌ی روابط مستحکم بماند. ‌بعلاوه زنان بیش از مردان به اصول کلی و انتزاعی بها نمی‌دهند ولی سعی می‌کنند تصمیمات اخلاقیشان بر مبنای عاطفه و موقعیت باشد. وی نهایتا دو نوع اخلاق را معرفی کرد که یکی اخلاق معطوف به عدالت یا عدالت‌گرا و دیگری اخلاق معطوف به مسئولیت که اولی مردانه و دیگری زنانه است.
گیلیکان در این نظریه علت عدم رسیدن زنان به درک کاملی از بلوغ اخلاقی را نه به دلیل ضعف آن‌ها بلکه تحت این عنوان مطرح کرد که اساسا زنان از نظام اخلاقی متفاوتی از مردان پیروی می کنند. ارزش‌های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی آن‌ها متفاوت از مردان است؛ لذا نادرست است که زنان را مطابق اخلاقیات مردانه بسنجیم و از آن‌ها چنین انتظاری داشته باشیم. گیلیکان ادعا نمود در حالی‌که زنان از تنهایی هراس دارند مردان باهم بودن را خطرناک می‌دانند. زنان اغلب معضلات اخلاقی را تعارض وظایف می‌دانند تا تعارض حقوق و سعی می‌کنند این تعارض‌ها را بگونه‌ای حل نمایند که شبکه‌ی روابط مستحکم بماند. ‌بعلاوه زنان بیش از مردان به اصول کلی و انتزاعی بها نمی‌دهند ولی سعی می‌کنند تصمیمات اخلاقیشان بر مبنای عاطفه و موقعیت باشد. وی نهایتا دو نوع اخلاق را معرفی کرد که یکی اخلاق معطوف به عدالت یا عدالت‌گرا و دیگری اخلاق معطوف به مسئولیت که اولی مردانه و دیگری زنانه است.


گیلیگان در کتاب خود در صدایی متفاوت اخلاق خود را درباره نظریه مراقبت به عنوان جایگزینی برای رویکرد سلسله مراتبی و اصولی لارنس کلبرگ به اخلاق ارائه کرد. بر خلاف کوهلبرگ ، که ادعا می کرد دختران ، و بنابراین زنان ، به طور کلی توانایی های اخلاقی خود را در بالاترین سطح توسعه نداده اند ، گیلیگان استدلال می کند که زنان به مسائل اخلاقی متفاوت از مردان نگاه می کنند. [31] به گفته گیلیگان ، دیدگاه های اخلاقی زنان حول درک مسئولیت ها و روابط است در حالی که دیدگاه های اخلاقی مردان در عوض درک درک عدالت اخلاقی است که با حقوق و قوانین مرتبط است. زنان همچنین تمایل دارند مسائل اخلاقی را بعنوان مشکلی در تعارض مسئولیت ها بدانند تا حقوق رقیب. بنابراین در حالی که زنان وضعیت را بیشتر متنی و روایی می دانند ، مردان وضعیت را رسمی تر و انتزاعی تر تعریف می کنند. گیلیگان در مقاله خود در سال 2011 درباره "در صدایی متفاوت" می گوید: "او تمایزی برای درک اخلاق مراقبت به وجود آورده است. در چارچوب پدرسالارانه ، مراقبت یک اخلاق زنانه است. در چارچوب دموکراتیک ، مراقبت یک اخلاق انسانی است. اخلاق فمینیستی مراقبت صدای متفاوتی در فرهنگ مردسالارانه است زیرا عقل را با احساسات ، ذهن با بدن ، خود با روابط ، مردان با زنان ، و مقاومت در برابر شکاف هایی که نظم پدرسالارانه را حفظ می کند ، پیوند می زند. "[[ 12] او رویکردهای مختلف اخلاقی را "اخلاق مراقبت" و "اخلاق عدالت" می نامد و آنها را اساساً ناسازگار می داند.




خط ۵۵: خط ۵۷:
• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده می‌کنند.  
• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده می‌کنند.  
اخلاق مراقبت او توسط دیگر محققان فمنیست مانند ژاکلین فریدمن مورد انتقاد قرار گرفته است که معتقد است اخلاق متفاوت زنان و مردان در واقع نتیجه انتظارات اجتماعی است. از آنجا که جامعه انتظار دارد زنان و مردان درباره اخلاق متفاوت فکر کنند ، در نتیجه زنان و مردان تفاوت هایی را نشان می دهند. بنابراین شیوه های مختلف استدلال یک دوگانگی اجتماعی است که به سادگی خود را از طریق انتظارات ما از نحوه عملکرد زنان و مردان بازتولید می کند. [32] کریستینا هاف سامرز استدلال کرد که تحقیقات گیلیگان بی اساس است و هیچ مدرکی برای اثبات نتیجه گیری او وجود ندارد. [33] [صفحه مورد نیاز]
دنیس سنچوک انتقاد متفاوتی از آثار گیلیگان می کند و می گوید در نظریه خود از تنگناهای فرضی استفاده می کند. سنچوک فکر می کند که گیلیگان حاضر نیست با ایده های کلبرگ موافقت کند زیرا با استدلال در مورد مردان موافق نیست. در نتیجه تفاوت بین مردان و زنان اغراق آمیز است. سنچوک همچنین به شباهت های نظریه گیلیگان و زن ستیزی شوپنهاور اشاره می کند. او توصیه می کند که نظریه او باید "با تخیل - فراتر از اینجا و اکنون" گسترش یابد و به شبکه فعلی روابط شخصی محدود نشود.


== مدخل‌های مرتبط ==
== مدخل‌های مرتبط ==

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۴

کارول گیلیگان<ref>Carol Gilligan.</ref> روانشناس معاصر است که تحقیقات گسترده‌ای را در مورد رویکرد زنان به مشکلات اخلاقی انجام داده است. کارول گلیگان در 28 نوامبر 1936 در شهر نیویورک متولد شد. وی به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی ادبیات را در کالج سوارمور تحصیل کرد و در سال 1960 از استاد ردکلیف در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شد. مدرک کارشناسی ارشدش را در روانشناسی بالینی از دانشکده­‌ی رادکلیف و مدرک دکترایش را در روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد در سال 1964 دریافت کرد. سه سال بعد، گیلیگان در دانشگاه هاروارد سمت تدریس را گرفت و در آنجا در کنار اریک اریکسون و لارنس کوهلبرگ کار می‌کرد. در حالی که گیلیگان به عنوان دستیار تحقیق در زیر کوهلبرگ، معروف به تئوری رشد اخلاقی کار می کرد، او تمرکز خود را بر معضلات اخلاقی و پیشرفت دختران جوان آغاز کرد.

در سال 1997، گیلیگان کرسی مطالعات جنسیتی در هاروارد شد و وی پروژه هاروارد را در زمینه روانشناسی زنان، رشد پسران و فرهنگ مردانگی به عنوان مدیر هدایت کرد. گیلیگان در دانشگاه پرینستون و دانشگاه ایالتی میشیگان سخنرانی کرده است، وی در سال 1992 و 1993 استاد پیت در دانشگاه کمبریج بود و از سال 2002 در دانشگاه نیویورک تدریس کرده است. فوندا، 2.5 ميليون دلار براي ايجاد كرسي دانشكده وقف به نام گيليگان در هاروارد اهدا كرد. معروف ترین کتاب او، با صدایی متفاوت است. وی منتقد نظریه لارنس کوهلبرگ می باشد.

خطا در ایجاد بندانگشتی: /bin/bash: line 1: /usr/bin/convert: No such file or directory Error code: 127
کارول گیلیگان؛ فمینیسم روانکاوانه

زندگینامه

کارول گیلیگان در یک خانواده‌­ی یهودی در شهر نیویورک رشد کرد. او تنها فرزند ویلیام فرایدمن حقوقدان و مابل کامینز، معلم مدرسه‌­ی پرستاری بود. او پیانو را آموخت و یک شغل در رقص مدرن را در طول تحصیلات تکمیلی­‌اش دنبال کرد.

گیلیگان در ادبیات انگلیسی مدرک لیسانسش را با درجه‌­ی ممتاز از دانشکده‌­ی سوارتمر دریافت کرد، مدرک کارشناسی ارشدش را در روانشناسی بالینی از دانشکده­ی رادکلیف و مدرک دکترایش را در روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد به دست آورد. گیلیگان به دلیل همکاری با لارنس کوهلبرگ در زمینه مراحل رشد اخلاقی و همچنین انتقاد از رویکرد وی به مراحل شناخته شده است. گیلیگان به عنوان دستیار پژوهشی کوهلبرگ استدلال کرد که مراحل رشد اخلاقی لارنس کوهلبرگ مردانه است و این امر توانایی تعمیم آنها را به زنان محدود می کند. در مقاله ای که گیلیگان در صدایی متفاوت بازنگری کرد ، اظهار داشت: من در اواخر دهه 1960 وارد گفتگو در مورد زنان و اخلاق شدم ، زمانی که در ایالات متحده شاهد همگرایی جنبش حقوق مدنی ، جنبش ضد جنگ ، جنبش برای متوقف کردن آزمایش اتمسفر سلاح های هسته ای ، جنبش پایان فقر ، جنبش زنان و جنبش آزادی همجنسگرایان. من در دانشگاه هاروارد با اریک اریکسون ، روانکاو که در سنت فرویدی کار می کرد ، و لارنس کوهلبرگ ، روانشناس رشد شناختی که در سنت پیاژه کار می کرد ، تدریس می کردم. برای همه این مردان - فروید و اریکسون ، پیاژه و کوهلبرگ - زنان از نظر رشد دچار کمبود بودند.<ref>Gilligan, Carol. 2011. "Looking Back to Look Forward: Revisiting In a Different Voice". Classics@, Issue 9, "Defense Mechanisms".</ref> ]

دیدگاه‌های گیلیگان

گیلیگان تحت تأثیر نانسی چودروف (نظریه تحلیلگری فمینیستی) و لارنس کوهلبرگ (تحول شناختی در رشد اخلاقی) قرار دارد. انتقاد وی به کهلبرگ آن است که کهلبرگ همچون فروید زنان را از نظر اخلاقی از مردان کمتر می‌داند. از نظر او، مراحل اخلاقی کهلبرگ سوگیرانه و بر ضد نوع استدلال اخلاقی زنان است. تفاوت در شکل‌گیری شخصیت دو جنس، علت روان‌شناختی تفاوت استدلال اخلاقی دو جنس می باشد.

• دخترها در خلال تحول خود به احساس متفاوت اخلاقی دست می‌یابند.

• اخلاق مردانه: بر محور اصول و مفاهیم انتزاعی عدالت

• اخلاق زنانه: بر محور مسئولیت و ارتباط

• تفاوت دو جنس مربوط به تفاوت‌های شناختی در آنها نیست، بلکه برای زنان روابط انسانی و احساسی و حفظ آن ارزشمند است و به همین دلیل قضاوت‌های خود را بر اساس آسیب و تهدیدی که به این روابط وارد می‌شود شکل می‌دهند.

• زنان در اولویت‌بندی تصمیم‌گیری اخلاقی از مردان متفاوتند و به هیچ وجه از آنها کهتر نیستند.

• ارزش‌گذاری بر اساس روابط انسانی فراتر از اصول انتزاعی، خود نوعی برتری است.

گیلیگان نظریه مراحل رشد اخلاقی زنان را بر اساس ایده او درباره صداهای اخلاقی ارائه کرد. از نظر گیلیگان ، دو نوع صدای اخلاقی وجود دارد: صدای مردانه و زنانه. صدای مردانه "منطقی و فردگرا" است،<ref> Muuss, R. E. (Spring 1988). "Carol Giligan's theory of sex differences in the development of moral reasoning during adolescence". Adolescence. 23 (89): 229–243.</ref> به این معنی که تأکید در تصمیمات اخلاقی، حفظ حقوق افراد و اطمینان از رعایت عدالت است. صدای زنانه تأکید بیشتری بر محافظت از روابط بین فردی و مراقبت از افراد دیگر دارد. این صدا بر "دیدگاه مراقبت"،<ref> Kyte, Richard (1996). "Moral reasoning as perception: A reading of Carol Gilligan". Hypatia. 11 (3): 97–113.</ref> تمرکز می کند که به معنی تمرکز بر نیازهای فرد به منظور تصمیم گیری اخلاقی است. از نظر گیلیگان ، مراحل رشد اخلاقی کوهلبرگ بر صدای مردانه تأکید داشت و به این دلیل ناسازگاری در صداها ، اندازه گیری دقیق رشد اخلاقی زن را دشوار می کرد. گیلیگان استدلال می کند که آندروژنی یا ادغام زن و مرد ، بهترین راه برای درک توانایی های خود به عنوان یک انسان است. مراحل رشد اخلاقی زن در گیلیگان به عنوان توضیحی برای شیوه های مختلف برخورد مردان و زنان با مسائل اخلاقی در محل کار نیز نشان داده شده است.<ref>White, Thomas (1992). "Business, ethics, and Carol Gilligan's "Two Voices"". Business Ethics Quarterly. 2 (1): 51–61.</ref>



گیلیگان مراحل توسعه اخلاقی خود را با این ایده توسعه داد که زنان تصمیم اخلاقی و اخلاقی را بر اساس نحوه تأثیر آنها بر دیگران در ذهن می گیرند. او مراحل اخلاقیات متعارف ، متعارف و پسا متعارف کلربرگ را دنبال کرد ، اما این تحقیقات را بر اساس تحقیقات خود در مورد زنان و نه مردان انجام داد. این سه مرحله همچنین دارای دو گذار بین سه مرحله اخلاق است. مراحل به شرح زیر است:

اخلاق متعارف-این مرحله حول منافع شخصی و بقا می چرخد. هنگامی که بین نیازهای خود و نیازهای دیگران تضاد ایجاد می شود ، یک زن ابتدا نیازهای خود را انتخاب می کند. گذار اول: در طی این گذار ، یک زن متوجه مسئولیت خود در قبال دیگران می شود و قبلاً می توانست خودخواهانه فکر کند. اخلاق متعارف - این مرحله حول محور فداکاری و اولویت بندی مراقبت از دیگران می چرخد. زن نیازهای دیگران را درک می کند و از آنها مراقبت می کند و منجر به ایثار می شود. گذار دوم: در گذار دوم ، زن متوجه می شود که نیازهای او به اندازه نیازهای دیگران اهمیت دارد. او متوجه می شود که باید بین نیازهای خود و دیگران تعادل ایجاد کند. این تغییر از "خوبی" به "حقیقت" است زیرا او صادقانه نیازهای هر یک را ارزیابی می کند ، نه فقط به عنوان یک مسئولیت. اخلاق پسا متعارف - این مراحل شامل توجه زنان به نحوه تأثیر اعمالشان بر دیگران و پذیرفتن مسئولیت آن عواقب خوب و بد است. زنان همچنین کنترل زندگی خود را در دست گرفته و مراقبت شدیدی از دیگران نشان می دهند. در اینجا ، یک زن متوجه می شود که نیازهای خود به اندازه نیازهای دیگران مهم است ، بنابراین منجر به اخلاق جهانی مراقبت و توجه می شود. در صدایی متفاوت از گیلیگان ، انتقادات وی از کوهلبرگ و مراحل رشد اخلاقی زنان را عمیق تر می کند و یکی از دستاوردهایی بود که او را در خط مقدم جنبش فمینیستی قرار داد.


گیلیکان در این نظریه علت عدم رسیدن زنان به درک کاملی از بلوغ اخلاقی را نه به دلیل ضعف آن‌ها بلکه تحت این عنوان مطرح کرد که اساسا زنان از نظام اخلاقی متفاوتی از مردان پیروی می کنند. ارزش‌های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی آن‌ها متفاوت از مردان است؛ لذا نادرست است که زنان را مطابق اخلاقیات مردانه بسنجیم و از آن‌ها چنین انتظاری داشته باشیم. گیلیکان ادعا نمود در حالی‌که زنان از تنهایی هراس دارند مردان باهم بودن را خطرناک می‌دانند. زنان اغلب معضلات اخلاقی را تعارض وظایف می‌دانند تا تعارض حقوق و سعی می‌کنند این تعارض‌ها را بگونه‌ای حل نمایند که شبکه‌ی روابط مستحکم بماند. ‌بعلاوه زنان بیش از مردان به اصول کلی و انتزاعی بها نمی‌دهند ولی سعی می‌کنند تصمیمات اخلاقیشان بر مبنای عاطفه و موقعیت باشد. وی نهایتا دو نوع اخلاق را معرفی کرد که یکی اخلاق معطوف به عدالت یا عدالت‌گرا و دیگری اخلاق معطوف به مسئولیت که اولی مردانه و دیگری زنانه است.


گیلیگان در کتاب خود در صدایی متفاوت اخلاق خود را درباره نظریه مراقبت به عنوان جایگزینی برای رویکرد سلسله مراتبی و اصولی لارنس کلبرگ به اخلاق ارائه کرد. بر خلاف کوهلبرگ ، که ادعا می کرد دختران ، و بنابراین زنان ، به طور کلی توانایی های اخلاقی خود را در بالاترین سطح توسعه نداده اند ، گیلیگان استدلال می کند که زنان به مسائل اخلاقی متفاوت از مردان نگاه می کنند. [31] به گفته گیلیگان ، دیدگاه های اخلاقی زنان حول درک مسئولیت ها و روابط است در حالی که دیدگاه های اخلاقی مردان در عوض درک درک عدالت اخلاقی است که با حقوق و قوانین مرتبط است. زنان همچنین تمایل دارند مسائل اخلاقی را بعنوان مشکلی در تعارض مسئولیت ها بدانند تا حقوق رقیب. بنابراین در حالی که زنان وضعیت را بیشتر متنی و روایی می دانند ، مردان وضعیت را رسمی تر و انتزاعی تر تعریف می کنند. گیلیگان در مقاله خود در سال 2011 درباره "در صدایی متفاوت" می گوید: "او تمایزی برای درک اخلاق مراقبت به وجود آورده است. در چارچوب پدرسالارانه ، مراقبت یک اخلاق زنانه است. در چارچوب دموکراتیک ، مراقبت یک اخلاق انسانی است. اخلاق فمینیستی مراقبت صدای متفاوتی در فرهنگ مردسالارانه است زیرا عقل را با احساسات ، ذهن با بدن ، خود با روابط ، مردان با زنان ، و مقاومت در برابر شکاف هایی که نظم پدرسالارانه را حفظ می کند ، پیوند می زند. "[[ 12] او رویکردهای مختلف اخلاقی را "اخلاق مراقبت" و "اخلاق عدالت" می نامد و آنها را اساساً ناسازگار می داند.


نقد دیدگاه گیلیگان

• روش: کار بر روی مراجعان به کلینیک‌ها

• قضاوت‌های اخلاقی زنان و مردان پیچیده‌تر از تقسیم‌بندی‌های ساده و دوگانه

• هم زنان و هم مردان بسته به موقعیت از هر دو نوع داوری اخلاقی مبتنی بر عدالت و مسئولیت استفاده می‌کنند.

اخلاق مراقبت او توسط دیگر محققان فمنیست مانند ژاکلین فریدمن مورد انتقاد قرار گرفته است که معتقد است اخلاق متفاوت زنان و مردان در واقع نتیجه انتظارات اجتماعی است. از آنجا که جامعه انتظار دارد زنان و مردان درباره اخلاق متفاوت فکر کنند ، در نتیجه زنان و مردان تفاوت هایی را نشان می دهند. بنابراین شیوه های مختلف استدلال یک دوگانگی اجتماعی است که به سادگی خود را از طریق انتظارات ما از نحوه عملکرد زنان و مردان بازتولید می کند. [32] کریستینا هاف سامرز استدلال کرد که تحقیقات گیلیگان بی اساس است و هیچ مدرکی برای اثبات نتیجه گیری او وجود ندارد. [33] [صفحه مورد نیاز]

دنیس سنچوک انتقاد متفاوتی از آثار گیلیگان می کند و می گوید در نظریه خود از تنگناهای فرضی استفاده می کند. سنچوک فکر می کند که گیلیگان حاضر نیست با ایده های کلبرگ موافقت کند زیرا با استدلال در مورد مردان موافق نیست. در نتیجه تفاوت بین مردان و زنان اغراق آمیز است. سنچوک همچنین به شباهت های نظریه گیلیگان و زن ستیزی شوپنهاور اشاره می کند. او توصیه می کند که نظریه او باید "با تخیل - فراتر از اینجا و اکنون" گسترش یابد و به شبکه فعلی روابط شخصی محدود نشود.


مدخل‌های مرتبط

پیوند به بیرون

پانویس

<references group=""></references>