معرفتشناسی جنسیت: تفاوت میان نسخهها
زهرا زارعی (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
از پیامدهای عملی و كاركردی در پذیرش تأثیر عنصر [[جنسيت|جنسیت]] در امر، شناخت میتوان «نسبیت فهم» را ذكر كرد؛ زیرا در این صورت، فهم انسانها تابعهایی متغیّر از عوامل بیرونی میشوند و دیگر نمیتوانند كلی و ضروری باشند. در واقع، كسانی كه از تأثیر [[جنسيت|جنسیت]] در امر شناخت سخن میگویند باید توجه داشته باشند كه شناخت و فهم را منوط به امری میكنند كه میتواند جایگزینهای فراوانی در درون اجتماع داشته باشد؛ | از پیامدهای عملی و كاركردی در پذیرش تأثیر عنصر [[جنسيت|جنسیت]] در امر، شناخت میتوان «نسبیت فهم» را ذكر كرد؛ زیرا در این صورت، فهم انسانها تابعهایی متغیّر از عوامل بیرونی میشوند و دیگر نمیتوانند كلی و ضروری باشند. در واقع، كسانی كه از تأثیر [[جنسيت|جنسیت]] در امر شناخت سخن میگویند باید توجه داشته باشند كه شناخت و فهم را منوط به امری میكنند كه میتواند جایگزینهای فراوانی در درون اجتماع داشته باشد؛ | ||
==نظریههای معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]== | ==نظریههای معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]== | ||
با توجه به انتقادهایی كه [[فمینیست|فمینیست ها]] بر معرفتشناسی علوم معاصر وارد دانستهاند، درمقام پیشنهاد، راه حلهایی را برای بهبود وضع معرفتشناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كردهاند. انتقاد اساسی این است كه معرفتشناسی علمی، سوگیری [[مردانه]] داشته است. بنابراین، پیشنهاد اساسی نیز آن است كه باید این سوگیری مهار و زمینه ای فراهم شود كه از مواضع [[فمینیست|فمینیستی]]، به معرفتشناسی و روششناسی علمی بیندیشیم. اما [[فمینیست|فمینیستها]] در مقام صورت بندی چارچوب معرفتشناسی مورد نظر خود، یعنی معرفتشناسی [[جنس و جنسیت|جنسیتی]]، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کردهاند. | |||
درحالی كه تجربه گرایان [[فمینیسم|فمینیست]]، اصول پوزیتویستی پژوهش بی طرف در ارزشگذاری را پذیرفتند و كار علمی موجود را به سبب ناتوانی در تطبیق با این ایدهآلها به نقد كشیدند، نظریه پردازان [[فمینیسم|فمینیست]] بر این باورند كه دانش، الزاماً باید به طور اجتماعی استقرار یافته و چشم اندازپذیر باشد؛ زیرا برخی چشم اندازها، ازجمله چشم اندازی [[فمینیسم|فمینیستی]]، از لحاظ معرفتشناسی ارجحیت دارند. اما، پسامدرنیست ها این سؤال را مطرح كردهاند كه آیا میتوان گفت: یك چشم انداز نسبت به دیگری ارجحیت دارد؟ و این امر آنها را به جاده نسبیگرایی هدایت كرد. توضیح هر یك از این سه رویكرد مفید مینماید. | درحالی كه تجربه گرایان [[فمینیسم|فمینیست]]، اصول پوزیتویستی پژوهش بی طرف در ارزشگذاری را پذیرفتند و كار علمی موجود را به سبب ناتوانی در تطبیق با این ایدهآلها به نقد كشیدند، نظریه پردازان [[فمینیسم|فمینیست]] بر این باورند كه دانش، الزاماً باید به طور اجتماعی استقرار یافته و چشم اندازپذیر باشد؛ زیرا برخی چشم اندازها، ازجمله چشم اندازی [[فمینیسم|فمینیستی]]، از لحاظ معرفتشناسی ارجحیت دارند. اما، پسامدرنیست ها این سؤال را مطرح كردهاند كه آیا میتوان گفت: یك چشم انداز نسبت به دیگری ارجحیت دارد؟ و این امر آنها را به جاده نسبیگرایی هدایت كرد. توضیح هر یك از این سه رویكرد مفید مینماید. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
به نظر میرسد، گام اول برای ایمن سازی جامعه اسلامی مان در برابر هجمه اندیشههای غربی از جمله [[فمینیسم]]، شناخت دقیق این مكاتب است كه افزون بر اینكه از جمله مطالبات نظام اسلامی است، از رسالتهای نهادهای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزههای علمیه نیز به شمار میآید؛ به ویژه این كه معرفتشناسی، حوزه ای مهم در مبارزات [[فمینیست|فمینیستی]] محسوب میشود و شناخت آن، مقدمه تقابل گفتمانی اندیشه اسلامی و جریان [[فمینیست|فمینیستی]] است. در هر حال، این مقاله میكوشد با روش تحلیلی و با استفاده از منابع كتابخانهای، دیدگاههای [[فمینیست|فمینیستها]] درباره معرفت را توضیح داده و مورد نقد قرار دهد. از این رو، پس از تبیین دیدگاههای معرفت شناختی [[فمینیسم|فمینیستی]]، به نقد آن میپردازد. | به نظر میرسد، گام اول برای ایمن سازی جامعه اسلامی مان در برابر هجمه اندیشههای غربی از جمله [[فمینیسم]]، شناخت دقیق این مكاتب است كه افزون بر اینكه از جمله مطالبات نظام اسلامی است، از رسالتهای نهادهای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزههای علمیه نیز به شمار میآید؛ به ویژه این كه معرفتشناسی، حوزه ای مهم در مبارزات [[فمینیست|فمینیستی]] محسوب میشود و شناخت آن، مقدمه تقابل گفتمانی اندیشه اسلامی و جریان [[فمینیست|فمینیستی]] است. در هر حال، این مقاله میكوشد با روش تحلیلی و با استفاده از منابع كتابخانهای، دیدگاههای [[فمینیست|فمینیستها]] درباره معرفت را توضیح داده و مورد نقد قرار دهد. از این رو، پس از تبیین دیدگاههای معرفت شناختی [[فمینیسم|فمینیستی]]، به نقد آن میپردازد. | ||
با این سوال اساسی آغاز میکنیم که آیا در ادبیات دینی با همین سبکی که [[فمنیستها]] معتقدند که دیدگاه [[زنانه]] داریم و دیدگاه [[مردانه]] و اینها با هم متفاوتند؛ آیا ما در ادبیات دینی هم چنین چیزی داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که در ادبیات دینی هم معرفتشناسی [[زنانه]] داریم و شناخت [[زنان]] با شناخت [[مردان]] متفاوت است و چون متفاوت هستند، فرض بگیریم قضاوت اخلاقی [[زنان]] با قضاوت اخلاقی [[مردان]] متفاوت است؟ در بررسی این مساله، میتوان هم دیدگاه انتقادی به نظریه [[فمنیستی]] داشت و هم دیدگاه اسلام را مطرح کرد. | با این سوال اساسی آغاز میکنیم که آیا در ادبیات دینی با همین سبکی که [[فمنیستها]] معتقدند که دیدگاه [[زنانه]] داریم و دیدگاه [[مردانه]] و اینها با هم متفاوتند؛ آیا ما در ادبیات دینی هم چنین چیزی داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که در ادبیات دینی هم معرفتشناسی [[زنانه]] داریم و شناخت [[زنان]] با شناخت [[مردان]] متفاوت است و چون متفاوت هستند، فرض بگیریم قضاوت اخلاقی [[زنان]] با قضاوت اخلاقی [[مردان]] متفاوت است؟ در بررسی این مساله، میتوان هم دیدگاه انتقادی به نظریه [[فمنیستی]] داشت و هم دیدگاه اسلام را مطرح کرد. | ||
==دیدگاه اندیشمندان مسلمان== | ==دیدگاه اندیشمندان مسلمان== |
نسخهٔ ۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۲
معرفتشناسی جنسیت؛ محلی، موقعیتی، بسترگرا و تاریخی بودن معرفت
معرفتشناسی یا نظریه معرفت، شاخهای از فلسفه است كه به بررسی سرشت معرفت، اقسام معرفت و منابع معرفت میپردازد. معرفتشناسی فمینیستی، شورش علیه معرفتشناسی رسمی است. نقطه آغاز معرفتشناسی فمینیستی، طرح مجدد پرسش از معرفت است. در واقع، معرفت شناسان فمینیست با ادعای عدم واقع نمایی معرفتشناسی رسمی در صدد اثبات وجود جهت گیری مردانه در معرفتشناسی رایج برآمده اند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و جنسیت و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایه های معرفتشناختی خویش را بنا كردهاند. از منظر رویكرد فمینیستی، معرفت دارای خصلتی محلی، موقعیتی، بسترگرا و تاریخی است و نه موجودیتی جهان شمول و فرابستری باشد.
تفكیك بین جنس و جنسیت
هیچ كس نمیتواند تفاوتهای بیولوژیكی و فیزیولوژیكی موجود بین زن و مرد را، كه در متن تكوین نهاده شده است، انكار كند. تفاوتهایی كه مهمترین كاركردشان تداوم نوع انسانی است. همچنین، در جوامع انسانی تفاوتهایی در نقشپذیری زنان و مردان دیده میشود كه هر یك از این دو جنس را به سویی هدایت میكند و وظایفی را بر عهدهشان میگذارد. در صورتی كه جنسیت را برآمده از تعلیم و تربیت و مناسبات اجتماعی بدانیم، میپذیریم كه اجتماع منشأ تفاوتهای جنسیتی است و در واقع، جنسیت (مردانگی، زنانگی) امری است كه اجتماع و روابط حاكم بر آن بر بشر تحمیل میكند. این رویكرد به «ضد ذاتگرایی» معروف است؛بدین معنا كه نظام پدرسالار زنان را به صورت «دیگری» در نظر میگیرد كه این موقعیتی ثابت و موجَب نیست. بیشتر فمینیستها، تبعیض جنسیتی را عامل تمام مشكلات خود تلقّی كرده و درصدد از بین بردن آن به روشهای گوناگون برآمدهاند. <ref>امیری، نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم، 1386، ص 86</ref>
تأثیر جنسیت در رویكردهای معرفتشناسی فمینیسم
سه رویكرد عمده در قلمرو معرفتشناسی فمینیسم وجود دارد كه هر سه با بهرهگیری از تأثیر جنسیت، در امر شناخت پدید آمدهاند. این سه رویكرد عبارتند: <ref>امیری، نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم، 1386، ص 86</ref>
رویكرد رادیكال
فمینیستهای رادیكال با رویكردی افراطی به مقوله جنسیتی، مشكل اصلی زنان را مردان معرفی میكنند. این زنان به «زنان ستیزهجو» معروف شدند. این معنا حكایت از روش خشن آنها میكند. این رویكرد ادعا میكند ریشه بیچارگی و سركوبی زنان توسط مردان در روابط جنسیتی اجتماعی در نظام پدرسالار است. این رویكرد توسط فمینیستهای ماركسیسم دنبال میشود. فمینیستهای رادیكال باور دارند كه باید به ریشه اصلی این رویكرد مردانه حمله كرد و آن را نابود ساخت و از این طریق است كه میتوان این نظام مردسالارانه را ملغا كرد.<ref>امیری، نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم، 1386، ص 87</ref>
رویكرد از لحاظ دیدگاه
این رویكرد معتقد است: اختلاف زنان با مردان معلول رابطه اجتماعی ـ اقتصادی است و «معرفتشناسی از لحاظ دیدگاه» نام دارد. ویژگی اصلی این نظریه آن است كه یك منظر ـ یا شاید هم چندین منظر ـ فمینیستی در شناخت وجود دارد و این منظر و دیدگاه توسط معرفتشناسی تحلیلی سنّتی نادیده گرفته شده است. تفاوت دیدگاهها شامل ویژگیهایی در زمینههای جزئی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.<ref>امیری، نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم، 1386، ص 87</ref>
رویكرد لیبرال
فمینیستهای لیبرال از آزادی و برابری دفاع میكردند و معتقد بودند: زنان هم باید مثل مردان از حق رأی و دیگر حقوق اجتماعی بهرهمند شوند. در فلسفه سیاسی، فمینیست لیبرال زنان را به عنوان موجودات عاقل میپذیرد و خواهان تساوی حقوق و مساوات نقش آنها با مردان است، ولی از این لحاظ كه محدودیتهای جسمی به عنوان مولّد و مربّی بچه را نادیده میگیرد، به فمینیسم لیبرال برچسب «جنسی بودن» زدهاند.<ref>امیری، نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم، 1386، ص 87</ref>
مبانی معرفتشناسی فمینیستی
انواع شناختها و نحوه تأثیر جنسیت در آنها
- شناخت عقلی
ما برای كشف مجهول، سه راه را میتوانیم بپیماییم:
- سیر از جزئی به جزئی كه در اصطلاح، «تمثیل» گفته میشود و یقینآور نیست. صرف نزدیكی و تقریب ذهن به موضوع مورد بحث است.
- سیر از جزئی به كلی كه در آن با بررسی یك ماهیت و یافتن خاصیت مشترك بین آنها حكم میكنیم كه خاصیت مزبور برای آن ماهیت ثابت و در همه افراد آن تحقق دارد. این كار در اصطلاح منطق، «استقرا» نام دارد كه خود بر دو قسم است: الف. استقرای تام؛ ب. استقرای ناقص.
- سیر از كلی به جزئی كه در آن نخست محمولی برای موضوع كلی ثابت میشود و بر اساس آن، حكم جزئیات موضوع معلوم میگردد. چنین سیر فكری در منطق، «قیاس» نامیده میشود.
- شناخت تجربی
این شناخت، كه از دادههای حسی به دست میآید، با جهان خارج در ارتباط است، ضمن اینكه میدانیم حكم عقل در مرحله تطبیق درباره حسّیات، ممكن است خطا كند. با این حال، با كنترل كیفی شرایط و آزمونپذیری، میتوانیم آن را به حداقل برسانیم.
- شناخت شهودی
از این نوع شناخت به «علم حضوری» هم نام میبرند و عبارت است از: علم و آگاهی هر كسی از خودش به عنوان یك موجود درككننده، كه علمی است غیرقابل انكار، و نیز آگاهی ما از حالات و احساسات و عواطف، كه علمی است بیواسطه و حضوری و همچنین خود صورتها و مفاهیم ذهنی، كه آگاهی نفس از آنها به وسیله صورت یا مفهوم دیگری حاصل نمیشود.
تأثیر اجتماع
فمینیستها اصرار دارند كه زنانگی و مردانگی برخاسته از مناسبات اجتماعی است و این مناسبات هم بر اساس تبعیض شكل گرفته است. عدهای از آنها باور دارند كه اصلاً مناسبات اجتماعی مردانگی و زنانی را میسازند و انسانها نمیتوانند از درون این شبكههای ساخته شده درون اجتماع، رهایی یابند. اما عدهای دیگر تقریبا با همین نگرش، اما به صورت خاصتر بیان میكنند كه روابط تولید به وجودآورنده طبقه خاصی از مردان هستند و این طبقه خاص مردان مدام فهمشان را بر دیگران تحمیل میكنند.
نسبیت فهم
از پیامدهای عملی و كاركردی در پذیرش تأثیر عنصر جنسیت در امر، شناخت میتوان «نسبیت فهم» را ذكر كرد؛ زیرا در این صورت، فهم انسانها تابعهایی متغیّر از عوامل بیرونی میشوند و دیگر نمیتوانند كلی و ضروری باشند. در واقع، كسانی كه از تأثیر جنسیت در امر شناخت سخن میگویند باید توجه داشته باشند كه شناخت و فهم را منوط به امری میكنند كه میتواند جایگزینهای فراوانی در درون اجتماع داشته باشد؛
نظریههای معرفتشناسی فمینیستی
با توجه به انتقادهایی كه فمینیست ها بر معرفتشناسی علوم معاصر وارد دانستهاند، درمقام پیشنهاد، راه حلهایی را برای بهبود وضع معرفتشناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كردهاند. انتقاد اساسی این است كه معرفتشناسی علمی، سوگیری مردانه داشته است. بنابراین، پیشنهاد اساسی نیز آن است كه باید این سوگیری مهار و زمینه ای فراهم شود كه از مواضع فمینیستی، به معرفتشناسی و روششناسی علمی بیندیشیم. اما فمینیستها در مقام صورت بندی چارچوب معرفتشناسی مورد نظر خود، یعنی معرفتشناسی جنسیتی، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کردهاند.
درحالی كه تجربه گرایان فمینیست، اصول پوزیتویستی پژوهش بی طرف در ارزشگذاری را پذیرفتند و كار علمی موجود را به سبب ناتوانی در تطبیق با این ایدهآلها به نقد كشیدند، نظریه پردازان فمینیست بر این باورند كه دانش، الزاماً باید به طور اجتماعی استقرار یافته و چشم اندازپذیر باشد؛ زیرا برخی چشم اندازها، ازجمله چشم اندازی فمینیستی، از لحاظ معرفتشناسی ارجحیت دارند. اما، پسامدرنیست ها این سؤال را مطرح كردهاند كه آیا میتوان گفت: یك چشم انداز نسبت به دیگری ارجحیت دارد؟ و این امر آنها را به جاده نسبیگرایی هدایت كرد. توضیح هر یك از این سه رویكرد مفید مینماید.
- الف- تجربه گرایی فمینیستی
- ب- نظریه چشم انداز (دیدگاه)
- ج- نظریه پُست مدرنیسم،
این موارد را به طور کامل شرح میدهد. معرفتشناسی و فلسفه علوم فمینیستی شیوه هایی را مطالعه میكند كه در آن جنسیت برفهم زنان از دانش، موضوع شناسا و رویههای پژوهش و استدلال تأثیر میگذارد. فلسفه علم فمینیستی استدلال میكند كه رویههای دانش مسلط، زنان را به شیوههای متفاوت از زندگی اجتماعی محروم میكند. مانند طرد آنها از فرآیند پژوهش، انكاركردن آنها از اقتدار معرفت شناسانه، كوچك شمردن سبك ها و شیوههای شناخت فمینیستی دانش؛ تولید نظریاتی در مورد زنان كه آنها را به مثابه موجودات پست، غیرطبیعی و نابهنجار نشان میدهند، تولید نظریاتی در مورد پدیدههای اجتماعی كه فعالیت و منافع زنان را كم رنگ جلوه می دهد؛ تولید دانشی كه برای اقشار ضعیف سودمند نیست و یا صرفاً جنسیت و یا سایر سلسله مراتب اجتماعی را تقویت میكند.
به نظر میرسد، گام اول برای ایمن سازی جامعه اسلامی مان در برابر هجمه اندیشههای غربی از جمله فمینیسم، شناخت دقیق این مكاتب است كه افزون بر اینكه از جمله مطالبات نظام اسلامی است، از رسالتهای نهادهای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزههای علمیه نیز به شمار میآید؛ به ویژه این كه معرفتشناسی، حوزه ای مهم در مبارزات فمینیستی محسوب میشود و شناخت آن، مقدمه تقابل گفتمانی اندیشه اسلامی و جریان فمینیستی است. در هر حال، این مقاله میكوشد با روش تحلیلی و با استفاده از منابع كتابخانهای، دیدگاههای فمینیستها درباره معرفت را توضیح داده و مورد نقد قرار دهد. از این رو، پس از تبیین دیدگاههای معرفت شناختی فمینیستی، به نقد آن میپردازد.
با این سوال اساسی آغاز میکنیم که آیا در ادبیات دینی با همین سبکی که فمنیستها معتقدند که دیدگاه زنانه داریم و دیدگاه مردانه و اینها با هم متفاوتند؛ آیا ما در ادبیات دینی هم چنین چیزی داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که در ادبیات دینی هم معرفتشناسی زنانه داریم و شناخت زنان با شناخت مردان متفاوت است و چون متفاوت هستند، فرض بگیریم قضاوت اخلاقی زنان با قضاوت اخلاقی مردان متفاوت است؟ در بررسی این مساله، میتوان هم دیدگاه انتقادی به نظریه فمنیستی داشت و هم دیدگاه اسلام را مطرح کرد.
دیدگاه اندیشمندان مسلمان
از میان اندیشمندان مسلمان طرفداران این دیدگاه فوق، طرفداران این رویکرد، بین اقسام شناخت تفکیک قائل شدهاند و گفتهاند: معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که در تمام فروضش تاثیر جنسیت در آن منتفی است. فرض اول شناخت عقلی است. این شناخت، همان چیزی است که در نقد دیدگاه فمنیستها ارائه کردیم. این شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمیگردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، همانگونه که پیشتر گفتیم محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر را در آن مداخله دهیم، با کُلّیتش منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمیتوانیم دخالت جنسیت را بپذیریم.
فرض دومی که طرفداران این دیدگاه مطرح میکنند، بحث "شناخت تجربی" است. این شناخت اگر چه از حواس نشأت میگیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. ولی همانگونه که گفتیم، احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمیتوان عناصری مثل جنسیت را در آن دخالت داد.
فرض سوم معرفت شهودی است در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار میگیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر میرسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای زنانگی و مردانگی نداریم.
این دو احتمال، چه احتمال اول که بحث امکان خطای شناختی زنان خصوصاً در قوای عقلانی یعنی شناخت عقلی، امکان مداخله جنسیت را در شناخت عقلی منتفی نمیدانست. و چه در دیدگاه دوم که با رجوع به تقسیمبندی انواع معرفت و شناخت نتیجه میگرفت که جنسیت دخالت ندارد؛ بر خلاف دیدگاه اول اندیشمندان مسلمان، ما نمیتوانیم آنرا به عنوان دیدگاه مسلط و رایج اندیشمندان مسلمان بپذیریم.
برای اینکه بفهمیم بحث طرح دیدگاه اندیشمندان مسلمان بحث کاملاً مفصلی است، اما ما در این جا فقط طرح دیدگاه اجمالی اندیشمندان را ارائه دادیم
جنبش فمینیسم، در دهههای ابتدایی خویش به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی مطرح بود اما در ادامه با ورود به مهمترین عرصههای نظری به ارائۀ نظریههای فلسفی، نقد فرهنگی و نظریههای فرهنگی پرداخت. معرفتشناسی، یکی از حوزههای فلسفی است که اندیشمندان فمینیست به آن ورود پیدا کرده و نظریه ارائه دادهاند. پرسش اصلی مقاله حاضر «بررسی و تبیین معرفتشناسی فمینیستی» است. این مقاله با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، ابتدا به تبیین مبانی معرفتشناسی فمینیستی و سپس نقد آن میپردازد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مهمترین مبانی معرفتشناسی فمینیستی عبارت است از: نقش جنسیت در معرفت، نقش عوامل اجتماعی سیاسی در معرفت و نقد عینیتگرایی علم. معرفتشناسان فمینیستی پس از واردکردن انتقاداتی بر معرفتشناسی رسمی، به ارائه نظریههای بدیل روی میآورند. تجربهگرایی فمینیستی، نظریه چشمانداز و نظریه پُست مدرنیسم، سه نظریه مهم معرفتشناسی فمینیستی است. معرفتشناسی فمینیستی از سوی اندیشمندان مختلف با انتقادات فراوانی مواجه شده است. بررسیهای این پژوهش بیانگر آن است که دیدگاههای معرفتشناسی فمینیستی هم از منظر دینی و هم با نگاه برون دینی، با چالشهای جدی روبروست.
خطا در ایجاد بندانگشتی: /bin/bash: line 1: /usr/bin/convert: No such file or directory Error code: 127 | |
الگوی جعبه اطلاعات مقالات | |
---|---|
نویسندگان | فهیمه زارع چاهکوهی، محمد علی حاجی ده آبادی |
عنوان مقاله | تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی |
نام مجله | اسلام و مطالعات اجتماعی |
سال چاپ | بهار 1397 |
شماره مجله | شماره 20، صفحات 64 تا 96 |
امتیاز مقاله | علمی - پژوهشی |