|
|
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| معرفتشناسی جنسیت؛ | | '''معرفتشناسی جنسیت'''؛ تاثیر شرایط محیطی در معرفت. |
| [[فمینیسم]]، به عنوان یك جنبش اجتماعی كه برای احقاق [[حقوق زنان]] و تثبیت موقعیت و منزلتهای اجتماعی [[زنان]] است در عرصههای گوناگون علمی اثرگذار بوده است. یكی از این عرصهها، بحث معرفتشناسی است. طرفداران این جنبش، اصول معرفتشناسی خاصی را پذیرفته و بر پایه این اصول، دیدگاههای خاصی در باب مسائل اجتماعی، سیاسی و علوم تجربی اتخاذ كرده اند. از این نظر، بررسی معرفتشناسی فمینیستی برای فهم دیدگاههای طرفداران [[فمینیسم]] اهمیت بنیادی دارد و نگاهی به مبانی معرفتشناسی آنها مدخل خوبی برای آشنایی با موضعگیریهای فلسفی- اجتماعی میباشد.
| |
|
| |
| معرفتشناسی یا نظریه معرفت، شاخه ای از فلسفه است كه به بررسی سرشت معرفت، اقسام معرفت و منابع معرفت میپردازد. معرفتشناسان، از چیستی معرفت و شرایط آن بحث كرده و آرای گوناگون در این باره مطرح كرده اند. این، جریان معرفتشناسی رسمی بوده است. معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]، شورش علیه این جریان است و باید آن را در سیاق نقد و رد معرفتشناسی رسمی فهمید. به عبارت دیگر، طرفداران [[فمینیسم]] با معرفتشناسی رسمی سر ستیز دارند و آرای شان در مقایسه با آن قابل فهم و ارزیابی است. نقطه آغاز معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]، طرح مجدد پرسش از معرفت با اندكی تغییر است.
| |
| در واقع، معرفت شناسان [[فمینیسم|فمینیست]] با ادعای عدم واقع نمایی معرفتشناسی رسمی در صدد اثبات وجود جهت گیری [[مردانه]] در معرفتشناسی رایج برآمده اند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و [[جنسیت]] و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه [[زنانه]]، پایه های معرفتشناختی خویش را بنا كردهاند.
| |
|
| |
|
| [[فمینیست|فمینیستها]] بر این باورند كه سؤالها، نظریهها، مفاهیم، روششناسیها و داعیههای معرفتی دانش متعارف كه فرض میشود، فراغت ارزشی [[جنس و جنسیت|جنسیتی]] دارند، در حقیقت درك مخدوش و ناعادلانه هم از طبیعت و هم از زندگی اجتماعی به دست دادهاند. علاوه بر این، تجربه های مرتبط و مبتنی بر جهان اجتماعی [[زن|زنان]] در دانش اثبات گرایی حذف یا در بهترین حالت دست كم گرفته شدهاند. از منظر رویكرد [[فمینیست|فمینیستی]]، معرفت دارای خصلتی محلی، موقعیتی، بسترگرا و تاریخی است و نه موجودیتی جهان شمول و فرابستری باشد.
| | معرفتشناسی فمینیستی، حوزه نظری بسیار وسیعی است که یک سوی آن بر نظریه سیاسی و روابط قدرت تکیه دارد، و سوی دیگر آن ناظر به نظریههای جامعه شناختی و چگونگی شکلگیری معرفت در جامعههای معرفتی است. به عبارت دیگر معرفتشناسی فمینیستی، شورش علیه معرفتشناسی رسمی است. نقطه آغاز معرفتشناسی فمینیستی، طرح مجدد پرسش از معرفت است. در واقع، معرفتشناسان فمینیست با ادعای عدم واقعنمایی معرفتشناسی رسمی درصدد اثبات وجود جهت گیری مردانه در معرفتشناسی رایج بودهاند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و '''[[جنسیت]]''' و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایههای معرفتشناختی خویش را بنا كردهاند. |
|
| |
| معرفتشناسی و فلسفه علوم [[فمینیست|فمینیستی]] شیوه هایی را مطالعه میكند كه در آن [[جنسیت]] برفهم [[زنان]] از دانش، موضوع شناسا و رویههای پژوهش و استدلال تأثیر میگذارد. فلسفه علم [[فمینیست|فمینیستی]] استدلال میكند كه رویههای دانش مسلط، [[زنان]] را به شیوههای متفاوت از زندگی اجتماعی محروم میكند. مانند طرد آنها از فرآیند پژوهش، انكاركردن آنها از اقتدار معرفت شناسانه، كوچك شمردن سبك ها و شیوههای شناخت [[فمینیست|فمینیستی]] دانش؛ تولید نظریاتی در مورد [[زن|زنان]] كه آنها را به مثابه موجودات پست، غیرطبیعی و نابهنجار نشان میدهند، تولید نظریاتی در مورد پدیدههای اجتماعی كه فعالیت و منافع [[زن|زنان]] را كم رنگ جلوه می دهد؛ تولید دانشی كه برای اقشار ضعیف سودمند نیست و یا صرفاً جنسیت و یا سایر سلسله مراتب اجتماعی را تقویت میكند. | |
|
| |
|
| | ==معرفتشناسی== |
| | معرفتشناسی حوزهای از فلسفه است که از معرفت بحث میکند. همچنین در آن به پرسشهای مربوط به شرایط شناخت آدمی پرداخته میشود؛ سوال از چرایی شناخت؟ چگونگی شناخت؟ و معیار تشخیص درستی و اعتبار شناخت؟ |
|
| |
|
| به نظر میرسد، گام اول برای ایمن سازی جامعه اسلامی مان در برابر هجمه اندیشههای غربی از جمله [[فمینیسم]]، شناخت دقیق این مكاتب است كه افزون بر اینكه از جمله مطالبات نظام اسلامی است، از رسالتهای نهادهای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزههای علمیه نیز به شمار میآید؛ به ویژه این كه معرفتشناسی، حوزه ای مهم در مبارزات [[فمینیست|فمینیستی]] محسوب میشود و شناخت آن، مقدمه تقابل گفتمانی اندیشه اسلامی و جریان [[فمینیست|فمینیستی]] است. در هر حال، این مقاله میكوشد با روش تحلیلی و با استفاده از منابع كتابخانهای، دیدگاههای [[فمینیست|فمینیستها]] درباره معرفت را توضیح داده و مورد نقد قرار دهد. از این رو، پس از تبیین دیدگاههای معرفت شناختی [[فمینیسم|فمینیستی]]، به نقد آن میپردازد.
| | در سنت فلسفی این حوزه به طور معمول در کنار حوزه «هستی شناسی» و جدا از آن نام برده میشد. پس معرفتشناسی سوال از چگونگی و حدود شناخت است. به عبارت دیگر معرفتشناسی نظریه دانش است و مطرح میکند که چه چیزی به عنوان دانش شناخته میشود، دانش چه معیارهایی باید داشته باشد تا به عنوان معرفت مطرح شود.<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944.html حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، خرداد 1397ش، ص6]</ref> |
| با این سوال اساسی آغاز میکنیم که آیا در ادبیات دینی با همین سبکی که [[فمنیستها]] معتقدند که دیدگاه [[زنانه]] داریم و دیدگاه [[مردانه]] و اینها با هم متفاوتند؛ آیا ما در ادبیات دینی هم چنین چیزی داریم؟ آیا میتوانیم بگوییم که در ادبیات دینی هم معرفتشناسی [[زنانه]] داریم و شناخت [[زنان]] با شناخت [[مردان]] متفاوت است و چون متفاوت هستند، فرض بگیریم قضاوت اخلاقی [[زنان]] با قضاوت اخلاقی [[مردان]] متفاوت است؟ در بررسی این مساله، میتوان هم دیدگاه انتقادی به نظریه [[فمنیستی]] داشت و هم دیدگاه اسلام را مطرح کرد.
| |
|
| |
|
| | ==پیشینه== |
| | به لحاظ تاریخى، معرفتشناسى فمینیسم از سال 1981م با پرسش خانم لورین کد «آیا جنسیت سوژه از جنبه معرفتشناختى در فرآیند شناخت اهمیت دارد؟» آغاز شد و پاسخهایى که در سال1983م به این پرسش داده شد، نقشه جدیدی از ساخت معرفتشناسى ترسیم کرد. |
|
| |
|
| انتقادات و اشکالات وارد بر دیدگاه معرفتشناسی [[فمنیستی]] و وجود ارتباط بین [[جنسیت]] و معرفت (با تعریفی که در بالا بیان شد):
| | با تکیه معرفت شناسان فمینیست بر موقعیت سوژه و زمینهای که وی درصدد کسب معرفت است، نگاه جدیدی به مقولهی معرفت در جهان پرپیچ وتاب معرفتشناسى شکل گرفت. |
|
| |
|
| | از نظر فمینیستها، قدرت مردانه، تمام دانشها و گفتمانهای تاریخ را به سمت منافع مردان سوق داده است. بنابراین، برای درک ساخت تفاوت جنسیتی باید به شرایط دگرگونیها و تعاریف احساسات جنسی در گفتمانهای مختلف و نحوه تولید آنها توجه شود.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/399879/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53]</ref> |
|
| |
|
| اول اینکه اگر چه [[فمنیستها]] برای جلوگیری از آثار سوء سوگیری [[مردانه]]ی معرفت، معرفتشناسی [[زنانه]] را مطرح میکنند و یک نوع معرفتشناسی پیشنهاد میدهند که به تعبیر خودشان مبتنی بر همدلی و ویژگیهای [[زنانه]] است، به خودشون هم اشکالاتی وارد است. اول اینکه آن چیزی که شما به عنوان ابزار معرفت معرفی میکنید با عرصههای معرفتی، غالباً ناسازگار است. زیرا وقتی تقسیمبندی متداول اندیشمندان را در بحث علوم مطرح کنیم، این علوم، یا علوم انسانی اند، یا علوم طبیعی هستند. ممکن است شما علوم اجتماعی را هم مطرح کنید که برخی معتقدند علوم اجتماعی جزء علوم انسانیاند و برخی علوم اجتماعی را از حیطه علوم انسانی خارج میکنند.
| | آغاز نظریهپردازیهای فمینیستی درباره جنسیت و معرفت را میتوان واکنشی به حکم نقصان و ضعف عمل [[زن|'''زن''']] نسبت به مرد در فرهنگ غرب دانست که زمینهساز نظریات معرفتشناسانه فمینیسم شد. فمینیستهای موج دوم، نظام مردسالار را علت فرودستی زنان میدانستند. |
|
| |
|
| | یکی از ابعاد این مردسالاری به خدمتگیری علم و دانش در راستای اهداف و منافع مردان بود. به همین سبب فمینیستها مدعی شدند که اول زنان باید علم مردسالار را نقد کنند و دوم مبارزه با کنار گذاشته شدن زنان از تحقیقات و علوم که یکی از جنبههای تسلط مردسالاری بر علم و دانش است، این اقدامات زمینههای رقم خوردن معرفت شناسی فمینیستی را ایجاد کرد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref> |
|
| |
|
| علوم انسانی یا از مقوله فلسفه هستند یا غیرفلسفی هستند. اگر علوم انسانی، فلسفی باشند و خصوصاً در فلسفه تحلیلی؛ چون دقت نظرهای تحلیلی و منطقی ضرورت دارد، ما نمیتوانیم خیلی برای همدلی نقش تعیین کنندهای را در نظر بگیریم. در واقع آن چیزی که شما به عنوان ابزار معرفتی معرفی کردهاید، نمیتواند با خیلی از تحقیقهای فلسفی ارتباط داشته باشد. در سایر عرصههای علوم انسانی هم غیر از بحث فلسفه، محقق دو موقعیت را پشت سر میگذارد: گاهی اوقات محقق در مقام کشف است و به دنبال این است که تصویر درستی از موضوع مطالعه برای خودش ایجاد کند. گاهی هم محقق در مقام دفاع است و در تلاش است تا از موضوع مورد نظرش دفاع کند. به تعبیر دیگر در مقام توجیه است. اگر محقق در مقام کشف باشد، حتی اگر برای همدلی در مقام فهم و کشف بتوانیم نقشی را در نظر بگیریم به هیچ وجه در مقام دوم که مقام توجیه و داوری و دفاع است که وابسته به شواهد بیرونی است، وابسته به شواهدی است که ما باید له یا علیه یک مطلب در نظر بگیریم، نمیتوانیم ملتزم به تاثیر همدلی باشیم. نهایتاً بگوییم ممکن است محقق در مقام کشف از همدلی و ارتباط به عنوان ابزار معرفتی استفاده میکند، اما قطعاً در مقام توجیه و داوری نمیتواند این کار را بکند. عرض کردیم یا در زمره علوم انسانیاند یا علوم طبیعی. در علوم طبیعی به این دلیل که دخالت عشق و همدلی، صرفاً در فرض تناسب بین عالم و معلوم است، اگر موضوع شناخت ما از زمره طبیعیات باشد، چون این تناسب و سنخیت رخ نمیدهد، فلذا باز هم نمیتوانیم برای شناخت همدلانه به عنوان ابزار معرفتی که [[فمنیستها]] مطرح میکنند، یک جایگاهی را در نظر بگیریم.
| | بنابراین، مسئله معرفت و جنسیت از دو جنبه و با دو رویکرد، دغدغه فمینیستها شد؛ |
|
| |
|
| | اول، رویکرد سلبی و انتقادی که فمینیسم میکوشد با شالوده شکنی تاریخ علم و فلسفه غرب از ماهیت مردانه آن پرده بردارد و راه را |
| | برای رهایی زنان بگشاید.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref> |
|
| |
|
| شاید بتوانیم راحتتر این طور بگوییم که معارف بشری، یا جزء معارف حصولیاند یا جزء معارف حضوریاند. اگر جزء معارف حضوری باشند، به این دلیل که هیچ واسطهای بین عالم و معلوم وجود ندارد، فرقگذاری و افتراق بین [[زن]] و [[مرد]] منتفی است. چون واسطه وجود ندارد و چیزی نداریم و در واقع، خود عالم، عین معلوم است. اگر هم معارف بشری، جزء معارف حصولی باشند، یا این معارف از جمله معارف عقلی است، چون شناخت عقلی کلیت دارد، کلیت: یعنی محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست؛ شناخت عقلی، دقیقاً به دلیل کُلیتش و عدم محدودیتش به زمان و مکان و افراد خاص، هیچ عنصری و لو [[جنسیت]] نمیتواند در آن دخالت داشته باشد. اگر هم معرفت حصولی ما از جمله معرفتهای تجربی باشد، ممکن است در فرایند تحقق و تجربه (همان چیزی که در بالا عرض کردیم مقام کشف است) به دلیل دخالت حواس ممکن هست که ما بگوییم که محقق، خودش مستقیماً دخالت میکند و ممکن است [[جنسیت]] در آن دخالت داشته باشد، سهمی داشته باشد؛ ولی این در مرحله شخصی بودن تجربه است، اما اگر بخواهید به آن اعتبار علمی بدهید، اعتبار علمی دادن به هر تجربهای، منوط به این است که به یک حدی از توافق بینالاذهانی برسد یعنی به یک حدی برسد که اجمالاً افراد آن را بپذیرند و قبول کنند. اگر بخواهد به آن حد برسد، باز هم شما نمیتوانید به دخالت [[جنسیت]] قائل شوید. هرچند ممکن است برای خود من، در آن شناخت تجربیام، [[جنسیّت]]م در آن دخالت داشته باشد و سهمی داشته باشد. این شناخت مبتنی بر [[جنسیت]] ممکن است برای خود من حُجیت داشته باشد؛ اما این یک شناخت علمی نیست. این یک شناخت تجربی است که فاقد ارزش علمی است. شناخت تجربیای که میخواهد علمی باشد باید به یک حدی از اجماع برسد. باید به یک حدی از توافق در جامعه علمی برسد که اگر بخواهد به حدی از توافق هم برسد، ما نمیتوانیم [[جنسیت]] را در آن مداخله دهیم. این اشکالی کلی بود بر دیدگاه [[فمنیستها]] در بحث داوری اخلاقی.
| | دوم، بعد ایجابی و اثباتی است که فمینیسم در آن سعی میکند علم و معرفت شناسی جدیدی فراهم آورد که به تجارب و نقطه نظرات زنان بپردازد و بر اساس تفکرات و گرایشات زنانه شکل گیرد. |
|
| |
|
| | به عبارت دیگر معرفتشناسی فمنیست در بعد سلبی میکوشد ادعای عینت و بیطرفی علم را با تکیه بر مباحث انتقادی پستمدرنیسم رد کند و از سرشت و ماهیت مردانه علم، پرده بردارد و در بعد ایجابی سعی میکند به اثبات اجتماعی بودن معرفت، تأثیر جنسیت در معرفت و ارائه علم و معرفتشناسی جایگزین علم و معرفت شناسی مرسوم بپردازد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت شناسیفمینیستی»، 1397ش، ص54</ref> |
|
| |
|
| حال ببینیم در میان اندیشمندان مسلمان یا در دیدگاه اسلامی هم احتمال [[جنسیتی بودن]] معرفت وجود دارد یا خیر؟
| | معرفتشناسی فمنیسم به سرعت رشد کرد و دیدگاههای متفاوت با تاثیرپذیری از یکدیگر شکل گرفتند. تقسیم بندیهای متفاوتی از معرفتشناسی فیمنیسم با توجه به تفاوت دیدگاهها صورت گرفته است. اما خانم سندرا هاردینگ یکی از معرفت شناسان فمنیست آنها را به شکل علمی به سه رویکرد تقسیم کرده است معرفتشناسی تجربه گرا، پست مدرن و معرفتشناسی دیدگاهی.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص7</ref> |
|
| |
|
| | ==مبانی معرفتشناسی فمنیست== |
|
| |
|
| در این بحث دو احتمال قابل طرح است: احتمال اول که مبتنی بر یک تحلیل دروندینی است که در آن علاوه بر اینکه التزام به تفاوت معرفتی [[زن]] و [[مرد]] را داریم، ضعف ابزاری شناخت عقلی [[زنان]] را هم در این احتمال اول ادعا میکنیم. [البته من چاوشی به شخصه چنین ادعایی ندارم و با دلایلی محکم میتوانم این ادعا را رد کنم] ما آیات و روایاتی داریم، حاکی از این نکته که [[زن]] و [[مرد]]، علیرغم اشتراکشان در برخورداری از ابزارهای معرفتی، ولی خطاهای شناختی [[زنان]] خصوصاً در زمینه عقلانی بیشتر است. | | ===نقش جنسیت در معرفت=== |
| | نقطه آغازین معرفتشناسی فمنیست طرح مساله نقش جنسیت در معرفت است. معرفتشناسان فمینیست معتقدند در «معرفتشناسى» مسأله فاعل شناسا و جنسيت اين فاعل، بسيار تأثيرگذار است و بايد معرفتشناسان از خود بپرسند كه در تحليل مسأله معرفت، به معرفت چه کسی نظر دارند؛ معرفت '''[[مردان]]''' یا معرفت زنان؟<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص72-74</ref> |
| | ===نقش عوامل اجتماعى و سياسى در معرفت === |
| | معرفتشناسان معتقدند معرفت انسان در بستر اجتماع شکل میگیرد. به همین جهت عوامل اجتماعی، روابط قدرت و سیاست حاکم بر هر جامعهای در شکل گیری معرفت تاثیرگذار است. به عبارت دیگر فمینیستها با طرح تاثیر عوامل اجتماعی در معرفت به دنبال طرح تاثیر جنسیت در معرفت هستند. اینکه انسان در جامعه چه جایگاهی و موقعیتی دارد، چه احساسات و عواطفی دارد در حصول معرفت تاثرگذار خواهد بود.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص74-77</ref> |
| | ===نقد عينيتگرايى علم === |
| | معرفتشناسان مدرن مدعی بوده، معرفت «ابژکتیو» و از لحاظ ارزشی کاملا بیطرف و غیرجانبدارانه به بررسی «سوژه» پرداختهاست. بنابراين، تفكيك ميان فاعل شناسايى و متعلق شناسايى و عينيت در معرفت، يعنى بهلحاظ ارزشى بیطرف بودن و دخالت ندادن ويژگىهای روانى و عاطفى فاعل شناسايى در حصول معرفت، از عناصر برجسته معرفتشناسى معاصر است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/226685/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C- فضائلی، «حقوق خانواده در پرتو معرفتشناسى فمينيستى»، 1386ش، ص 84]</ref> |
|
| |
|
| | اما فمنیستها معتقدند پژوهش یک فرایند دوطرفه است و جـدايى فاعلشناسا از سوژه در فرآيند شناخت هدفى افسانهای، موهوم و دست نيافتنى است. آنان معتقدند كه دانش از طريق تعامل اجتماعی و زندگی در بطن جوامع و ارتباط با سوژه از طریق گوش دادن، گفتوگو و صحبت كردن ايجاد میشود. بنابراین تفکیک فاعلشناسا از سوژه امری محال و غیرممکن است.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص77-79</ref> |
|
| |
|
| برای این ادعایمان باید به آیه شهادت رجوع کنیم. در آیه شهادت این گونه آمده است: | | ==نظریههای معرفتشناسی فمینیستی== |
| | با توجه به انتقادهایی كه فمینیستها بر معرفتشناسی علوم معاصر وارد دانستهاند، در مقام پیشنهاد، راهحلهایی را برای بهبود وضع معرفتشناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كردهاند. |
|
| |
|
| | | اما فمینیستها در مقام صورت بندی چارچوب معرفتشناسی مورد نظر خود، یعنی معرفتشناسی جنسیتی، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کردهاند. |
| وَاستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم ۖ فَإِن لَم يَكونا رَجُلَينِ فَرَجُلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ أَن تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَكِّرَ إِحداهُمَا الأُخرىٰ: دو شاهد [[مرد]] را به شهادت بگیرید اگر دو [[مرد]] نبودند، یک [[مرد]] و دو [[زن]].
| | * '''تجربهگرایی فمینیستی''': فمینیستهای تجربه گرا به این مساله میپردازند که ارزشهای فمینیستی چگونه میتواند پژوهشهای پوزیتویستی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تجربهگرایان فمنیستی ایجاد شناختی عاری از نگاه مردانه، گرايش جنسى، نژادی، طبقهای و ديگر گرايشها است.<ref>حاجیدهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى»، 1397ش، ص80-82</ref> |
| در تحلیل این مطلب چنین میآورد: تا اینکه اگر یکی از دو [[زن]]، فراموش کرد دیگری به او یادآوری کند.
| | * '''نظریه چشم انداز (دیدگاه)''': این رویكرد معتقد است: اختلاف زنان با مردان معلول رابطه اجتماعی ـ اقتصادی است و «معرفتشناسی از لحاظ دیدگاه» نام دارد. ویژگی اصلی این نظریه آن است كه یك منظر ـ یا شاید هم چندین منظر ـ فمینیستی در شناخت وجود دارد و این منظر و دیدگاه توسط معرفتشناسی تحلیلی سنّتی نادیده گرفته شده است. تفاوت دیدگاهها شامل ویژگیهایی در زمینههای جزئی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/69907/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85 امیری، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم»، 1386ش، ص 87]</ref> |
| | | *'''نظریه پُست مدرنیسم''': پستمدرنهای فمنیستی هرگونه روایت کلان در حوزه معرفتشناسی را رد میکنند. معرفتشناسان پستمدرن این اصل کلی مدرن را که انسان میتواند با توسل به خرد محض به دانش كامل و عينى درباره جهان دست يابد را رد میکنند. این نحله فرض میدارد كه هيچ حقيقت غايى وجود ندارد. آنها هيچ استاندارد غايى و معينى در ذهن ندارند كه درست را از اشتباه و عقلانيت را از غيرعقلانيت تمييز دهند. معرفتشناسان پستمدرن، تضاد بين دانش مطلق و دانش نسبى را رد كرده و بر اين باور است كه كل دانش، بسترمند و تاريخى است.<ref>حاجیدهآبادی؛ زارع چاهوکی، «بيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى»، 1397ش، ص85-87</ref> |
| | |
| در این آیه وجه عدم تساوی شهادت [[زن]] و [[مرد]]، به "احتمال فراموشی" و به احتمال "ضلال" یکی از [[زنان]]، تعلیل شده است. بگذریم از اینکه بعضی از مفسرین در مورد ضِلال یا ضَلال نظرات متفاوتی دارند، برخی ضلال را به فراموشی معنا کردهاند و معتقدند ضلال در مقابل "فتُذکر" آمده است. پس معلوم است که ضلال به معنای فراموشی است، چون تذکر به معنای یادآوری است و این دو در مقابل هم آمدهاند. لذا انضمام [[شهادت دو زن]] به هم بخاطر این است که اگر یکی از آن دو فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند. از مباحث لغوی آن میگذریم که مثلاً ضمیر احداهما به چه چیزی برمیگردد، در اولی به چه و در دومی به چه چیزی برمیگردد؟
| |
| | |
| | |
| بعضی از علما، وجه دیگری را برای معنای ضلال ذکر کردهاند، ما در کتب معتبر لغوی، نسیان را در معنای ضلال نداریم، فلذا ما باید ضلال را به ضیاء معنا کنیم. برخی دیگر از مفسرین گفتهاند اگر در کنار این آیه، روایات را هم در نظر بگیریم، ازجمله خطبه 80 نهجالبلاغه که بهره کمتر [[زنها]] را تاییدی بر نقصان عقلشان میداند. بنابراین باید بگوییم [[زنان]] یک مقداری از جهت شناخت عقلی دچار مشکل هستند. ما روایتی داریم که میگوید وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، این روایت هم استناد کرده است به این آیه شهادت و گفته است [[زنان]] نقصان عقل دارند به دلیل اینکه شهادت یکی از آنها مشابه شهادت دیگری است. برخی از مفسرین هم از روایاتی که به این آیه استناد کردهاند، استفاده کرده و گفتهاند شناخت عقلی [[زنها]] متفاوت از شناخت عقلی [[مردها]]ست. تفاسیر دیگری هم داریم که در اینجا ذکر نمیکنیم.
| |
| | |
| | |
| مثلاً بعضی از مفسرین در علتهایی که برای ضلال مطرح کردندهاند، گفتهاند [[زنان]] دچار فراموشی میشوند، به این دلیل که حضور اجتماعی ندارند. یا به دلیل اینکه [[طبیعت زنانه]]شان، طبیعت انفعالی است، طبیعت عاطفی و احساسی است و غلبه این [[طبیعت زنانه]] باعث فراموشی میشود. که خوب ما اینها را فعلاً کاری نداریم. علاوه بر این روایت اول که به خود آیه استناد کرده بود، روایاتی هم داریم که به بحث کم بودن شناخت عقلانی [[زنها]] اشاره میکند. از جمله اینها روایتی است که از امام علی (ع) مالک ابن اعیان نقل میکند؛ که ایشان میفرمایند:
| |
| | |
| | |
| لَا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًی وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ فَإِنَّهُنَّ ضَعِیفَاتُ الْقُوَی وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُول: [[زنها]] در قوای بدنیشان و در روانشان و در خِردشان ضعیف هست.
| |
| | |
| | |
| | |
| و بعد از روایت فوق چنین استفاده میکنند که شناخت عقلانی [[زنان]] متفاوت از [[مردان]] است. ما در مقابل این احتمال و در واقع با استناد به انواع شناخت، میتوانیم تقریر متفاوتی از بحث ارتباط [[جنسیت]] و شناخت ارائه کنیم. ما شناخت را صرفاً راهی برای کشف واقعیت خارجی میدانیم. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل که راه برای کشف واقعیت خارجی میدانیم، میتوانیم آن را از تاثیر پیشفرضها و پیشزمینههای ذهنی مصون بدانیم.
| |
|
| |
|
| ==دیدگاه اندیشمندان مسلمان== | | ==دیدگاه اندیشمندان مسلمان== |
| از میان اندیشمندان مسلمان طرفداران این دیدگاه فوق، طرفداران این رویکرد، بین اقسام شناخت تفکیک قائل شدهاند و گفتهاند: معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که در تمام فروضش تاثیر [[جنسیت]] در آن منتفی است.
| | معرفتشناسان اسلامی معتقدند معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که تاثیر جنسیت در تمام فروض آن منتفی است. |
| فرض اول شناخت عقلی است. این شناخت، همان چیزی است که در نقد دیدگاه [[فمنیستها]] ارائه کردیم. این شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمیگردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، همانگونه که پیشتر گفتیم محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر را در آن مداخله دهیم، با کُلّیتش منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمیتوانیم دخالت [[جنسیت]] را بپذیریم.
| |
|
| |
|
| | *'''فرض اول شناخت عقلی''': شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمیگردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر جنسیت را در آن مداخله دهیم، با کُلّیت این شناخت منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمیتوانیم دخالت جنسیت را بپذیریم. |
| | *'''فرض دوم شناخت تجربی''':این شناخت اگر چه از حواس نشأت میگیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. اما احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمیتوان عناصری مثل جنسیت را در آن دخالت داد. |
| | *'''فرض سوم معرفت شهودی''': در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار میگیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر میرسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای زنانگی و مردانگی نداریم. |
|
| |
|
| فرض دومی که طرفداران این دیدگاه مطرح میکنند، بحث "شناخت تجربی" است. این شناخت اگر چه از حواس نشأت میگیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. ولی همانگونه که گفتیم، احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمیتوان عناصری مثل [[جنسیت]] را در آن دخالت داد.
| | ==پانویس== |
| | | {{پانویس}} |
| | | ==منبع== |
| فرض سوم معرفت شهودی است در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار میگیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر میرسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای [[زنانگی]] و [[مردانگی]] نداریم.
| | *رودگر، نرجس، «بررسی ارتباط معرفت و جنسیت در معرفتشناسی فمینیستی»، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال ششم، شماره 10، 1397ش. |
| | * امیری، عباس، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیستی»، مجله معرفت، شماره 121، 1383ش. |
| | *حاجی دهآبادی، محمد علی؛ زارع، فهیمه، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم، شماره 4، پیاپی 20، بهار 1397ش. |
|
| |
|
| | | [[رده:ویکیجنسیت]] |
| این دو احتمال، چه احتمال اول که بحث امکان خطای شناختی [[زنان]] خصوصاً در قوای عقلانی یعنی شناخت عقلی، امکان مداخله [[جنسیت]] را در شناخت عقلی منتفی نمیدانست. و چه در دیدگاه دوم که با رجوع به تقسیمبندی انواع معرفت و شناخت نتیجه میگرفت که [[جنسیت]] دخالت ندارد؛ بر خلاف دیدگاه اول اندیشمندان مسلمان، ما نمیتوانیم آنرا به عنوان دیدگاه مسلط و رایج اندیشمندان مسلمان بپذیریم.
| |
| | |
| | |
| برای اینکه بفهمیم بحث طرح دیدگاه اندیشمندان مسلمان بحث کاملاً مفصلی است، اما ما در این جا فقط طرح دیدگاه اجمالی اندیشمندان را ارائه دادیم
| |
| | |
| جنبش [[فمینیسم]]، در دهههای ابتدایی خویش به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی مطرح بود اما در ادامه با ورود به مهمترین عرصههای نظری به ارائۀ نظریههای فلسفی، نقد فرهنگی و نظریههای فرهنگی پرداخت. معرفتشناسی، یکی از حوزههای فلسفی است که اندیشمندان [[فمینیست]] به آن ورود پیدا کرده و نظریه ارائه دادهاند. پرسش اصلی مقاله حاضر «بررسی و تبیین معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]» است. این مقاله با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، ابتدا به تبیین مبانی معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] و سپس نقد آن میپردازد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مهمترین مبانی معرفتشناسی [[فمینیسم|فمینیستی]] عبارت است از: نقش [[جنسیت]] در معرفت، نقش عوامل اجتماعی سیاسی در معرفت و نقد عینیتگرایی علم. معرفتشناسان [[فمینیست|فمینیستی]] پس از واردکردن انتقاداتی بر معرفتشناسی رسمی، به ارائه نظریههای بدیل روی میآورند. تجربهگرایی [[فمینیست|فمینیستی]]، نظریه چشمانداز و نظریه پُست مدرنیسم، سه نظریه مهم معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] است. معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] از سوی اندیشمندان مختلف با انتقادات فراوانی مواجه شده است. بررسیهای این پژوهش بیانگر آن است که دیدگاههای معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] هم از منظر دینی و هم با نگاه برون دینی، با چالشهای جدی روبروست.
| |
| | |
| {{جعبه اطلاعات مقالات
| |
| |تصویر= اسلام و مطالعات اجتماعی.gif
| |
| |نویسندگان= فهیمه زارع چاهکوهی، محمد علی حاجی ده آبادی
| |
| |عنوان مقاله=تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی
| |
| |نام مجله= اسلام و مطالعات اجتماعی
| |
| |سال چاپ= بهار 1397
| |
| |شماره مجله = شماره 20، صفحات 64 تا 96
| |
| |امتیاز مقاله=علمی - پژوهشی}}
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| | |
|
| |
| ==تبیین دیدگاههای فمینیستی درباره معرفت==
| |
| هرگونه تبیینی از یك دیدگاه، وابسته به ایضاح مفاهیم كلیدی آن نظریه است. از این رو، ضرورت دارد تا در ابتدا مفاهیم اساسی بحث به اختصار اما به وضوح تبیین شود. که در
| |
| * گفتار اول: به مفهوم شناسی پرداخته میشود. مفاهیم [[فمینیسم]]، معرفتشناسی، معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] توضیح و کامل شرح داده است.
| |
| * گفتار دوم: مبانی معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] بررسی میشود. از دیدگاه [[فمینیسم]]، ضروری است كه با تأكید بر ساختههای [[زن|زنان]] در جهان، با این واقعیت كه شكلهای سلطه آمیز علم، این جهان ها را بر اساس یك دیدگاه [[مردانه]] ساخته است، مقابله كرد. معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]، تجارب [[زنان]] را جایگزین تجارب [[مردان]] به عنوان مبنایی برای معرفت قرار میدهد. بر اساس این رهیافت؛ [[زنان]] به دلیل داشتن تجربه كار مراقبتی، فهم برتری از جهان اجتماعی دارند. تقابل های دوگانه سنتی، نظیر تقابلهای ذهنی/ عینی، عقل/ احساس، واقعیت/ ارزش، متخصص/ غیرمتخصص و تفكیك بین فاعل شناسا و متعلق شناخت به عنوان بخشی از معرفتشناسی [[مردمحورانه]]، مردود است. پژوهشگر باید در همان موقعیت موضوع تحقیق قرار داشته باشد.در این قسمت به نقش [[جنسیت]] در معرفت، نقش عوامل اجتماعی و سیاسی در معرفت و نقد عینیتگرایی علم پرداخته میشود.
| |
| * گفتار سوم: نظریههای معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]]: با توجه به انتقادهایی كه [[فمینیست|فمینیست ها]] بر معرفتشناسی علوم معاصر وارد دانستهاند، درمقام پیشنهاد، راه حلهایی را برای بهبود وضع معرفتشناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كردهاند. انتقاد اساسی این است كه معرفتشناسی علمی، سوگیری [[مردانه]] داشته است. بنابراین، پیشنهاد اساسی نیز آن است كه باید این سوگیری مهار و زمینه ای فراهم شود كه از مواضع [[فمینیست|فمینیستی]]، به معرفتشناسی و روششناسی علمی بیندیشیم. اما [[فمینیست|فمینیستها]] در مقام صورت بندی چارچوب معرفتشناسی مورد نظر خود، یعنی معرفتشناسی [[جنس و جنسیت|جنسیتی]]، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کردهاند.
| |
| | |
| درحالی كه تجربه گرایان [[فمینیسم|فمینیست]]، اصول پوزیتویستی پژوهش بی طرف در ارزشگذاری را پذیرفتند و كار علمی موجود را به سبب ناتوانی در تطبیق با این ایدهآلها به نقد كشیدند، نظریه پردازان [[فمینیسم|فمینیست]] بر این باورند كه دانش، الزاماً باید به طور اجتماعی استقرار یافته و چشم اندازپذیر باشد؛ زیرا برخی چشم اندازها، ازجمله چشم اندازی [[فمینیسم|فمینیستی]]، از لحاظ معرفتشناسی ارجحیت دارند. اما، پسامدرنیست ها این سؤال را مطرح كردهاند كه آیا میتوان گفت: یك چشم انداز نسبت به دیگری ارجحیت دارد؟ و این امر آنها را به جاده نسبیگرایی هدایت كرد. توضیح هر یك از این سه رویكرد مفید مینماید.
| |
| * الف- تجربه گرایی [[فمینیست|فمینیستی]]
| |
| * ب- نظریه چشم انداز (دیدگاه)
| |
| * ج- نظریه پُست مدرنیسم،
| |
| این موارد را به طور کامل شرح میدهد.
| |
|
| |
| ==نقد معرفتشناسی [[فمینیسم|فمینیستی]]==
| |
| [[فمینیسم]] از منظر فلسفه علم، با اتخاذ رویكردی انتقادی و با واردكردن [[جنسیت]] به مثابه موضوع و همچنین ابزار تحلیل، شكلگیری امپریالیسم معرفتشناسی و روش شناسی علمی رایج را متأثر از ویژگیهای معرفتی [[مردانه]] میداند و از جنبه ایجابی و پیشنهادی، با اعتقاد به نوعی پلورالیسم روششناختی بر آن است كه ضمن بهرهگیری از تمامی رهیافتها و روشهای موجود باید ویژگیهای [[زنانه]] در معرفت را وارد علم و روششناسی علمی كرد و به این ترتیب، بنیان هژمونی [[مردسالار|مردسالارانه]] این رویكرد را واسازی و اصلاح نمود.
| |
| | |
| اما در بین نظریهپردازان، این مسأله كه آیا [[فمینیست|فمینیست ها]] به معرفتشناسیهای خاص خود نیاز دارند، به شكلی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیرهای زیادی در مورد این پرسش وجود دارد؛ آیا یك معرفتشناسیِ [[فمینیست|فمینیستی]] به سادگی میتواند معرفتشناسی مذكرمحور را به معرفتشناسی [[مؤنث]] محور تبدیل كند؟ آیا دانش [[فمینیست|فمینیستی]] یا علم [[فمینیست|فمینیستی]] یك تناقض در واژهها است؟ [[فمینیسم]]، چه نیازی به یك معرفتشناسی دارد؟ برای تبیین این سوالات مطالب در دو گفتار بیان میکند؛
| |
| | |
| * گفتار اول: نقد درون دینی
| |
| * گفتار دوم: به نقد برون دینی پرداخته میشود.
| |
| | |
| ==نتیجهگیری==
| |
| فعالیتهای نظری [[فمینیست|فمینیستها]] را در عرصه معرفتشناسی، میتوان در سه مرحله طبقهبندی كرد.
| |
| | |
| * مرحله اول، به نقد علوم توسط [[فمینیست|فمینیستها]] اختصاص دارد كه هستۀ مركزی این انتقادات، مردانه بودن علوم و دانشها در ابعاد مختلف است.
| |
| * در مرحله دوم، [[فمینیست|فمینیستها]] با مطالعه و بازبینی علوم در تاریخ اندیشه غربی، سعی میكنند جهتگیریهای [[جنس و جنسیت|جنسیتی]] را كه در عمق اندیشه غربی ریشه دوانده است، نشان دهند و از مردانگی علم پرده بردارند. پس از اثبات این جهت گیری و رد اعتبار علوم [[مردانه]]، مسأله طرح علومی معتبر برای جایگزینی با علوم [[مردانه]] مطرح میشود؛ اما از آن جا كه ریشه مشكلات علوم، جهتگیریهای نادرست معرفت شناختی تشخیص داده می شود.
| |
| * در مرحله سوم، به بازبینی و نقد نظریات معرفتشناختی موجود میپردازند و نظریاتی را تحت عنوان معرفتشناسی [[فمینیسم|فمینیستی]] مطرح میكنند. با استفاده از اصول معرفتشناختی اتخاذ شده، [[فمینیست|فمینیستها]] میكوشند، علمی جایگزین با رعایت اصول معرفتشناختی [[فمینیست|فمینیستی]] و به دور از اشتباهات موجود در علوم [[مردانه]] ارائه دهند. تمام تلاش [[فمینیست|فمینیستها]] معطوف به این است كه
| |
| | |
| * اولا، معرفت [[زنانه]] با معرفت [[مردانه]] متفاوت است؛
| |
| * ثانیا، معرفت زنانه امتیاز و ویژگی خاصی به معرفت [[مردانه]] دارد. بنابراین، ادعای اول آنها در باب معرفتشناسی این است كه معرفت با [[جنسیت]] متفاوت است.
| |
| | |
| در پایان این كه، دستهبندی سهگانه معرفت شناسانه در پایان سده بیستم كم رنگ شده و مباحث تازهتر معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]] به چگونگی توصیف در هر كدام از این معرفتشناسی ها تمركز كرده است. به عبارت دیگر، بر مسائلی مانند این كه آیا نحلهها به خوبی به مثابه نظریات روششناسی و معرفتشناسیها نامگذاری شدهاند یا نه. طی دهۀ 1990 تفکر در فرآیندهای شناخت، شناسنده و شناخته شده، تا حدودی جایگزین تأکید بر این معرفتشناسیهای سهگانه شده است.
| |
| | |
| ==کلیدواژه ها==
| |
| [[فمینیسم]]، معرفت، معرفتشناسی [[فمینیست|فمینیستی]].
| |
|
| |
| ==منبع==
| |
| * [http://noo.rs/ZVF4E لینک نورمگز ]
| |
| * [https://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/250855 لینک سامانه نشریات علمی ایران]
| |
| * [https://journals.dte.ir/article_65944.html لینک سامانه مدیریت نشریات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]
| |
| * [http://jiss.isca.ac.ir/article_65944.html لینک فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی ]
| |
| [[رده:نظریهها]] | |
معرفتشناسی جنسیت؛ تاثیر شرایط محیطی در معرفت.
معرفتشناسی فمینیستی، حوزه نظری بسیار وسیعی است که یک سوی آن بر نظریه سیاسی و روابط قدرت تکیه دارد، و سوی دیگر آن ناظر به نظریههای جامعه شناختی و چگونگی شکلگیری معرفت در جامعههای معرفتی است. به عبارت دیگر معرفتشناسی فمینیستی، شورش علیه معرفتشناسی رسمی است. نقطه آغاز معرفتشناسی فمینیستی، طرح مجدد پرسش از معرفت است. در واقع، معرفتشناسان فمینیست با ادعای عدم واقعنمایی معرفتشناسی رسمی درصدد اثبات وجود جهت گیری مردانه در معرفتشناسی رایج بودهاند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و جنسیت و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایههای معرفتشناختی خویش را بنا كردهاند.
معرفتشناسی
معرفتشناسی حوزهای از فلسفه است که از معرفت بحث میکند. همچنین در آن به پرسشهای مربوط به شرایط شناخت آدمی پرداخته میشود؛ سوال از چرایی شناخت؟ چگونگی شناخت؟ و معیار تشخیص درستی و اعتبار شناخت؟
در سنت فلسفی این حوزه به طور معمول در کنار حوزه «هستی شناسی» و جدا از آن نام برده میشد. پس معرفتشناسی سوال از چگونگی و حدود شناخت است. به عبارت دیگر معرفتشناسی نظریه دانش است و مطرح میکند که چه چیزی به عنوان دانش شناخته میشود، دانش چه معیارهایی باید داشته باشد تا به عنوان معرفت مطرح شود.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، خرداد 1397ش، ص6</ref>
پیشینه
به لحاظ تاریخى، معرفتشناسى فمینیسم از سال 1981م با پرسش خانم لورین کد «آیا جنسیت سوژه از جنبه معرفتشناختى در فرآیند شناخت اهمیت دارد؟» آغاز شد و پاسخهایى که در سال1983م به این پرسش داده شد، نقشه جدیدی از ساخت معرفتشناسى ترسیم کرد.
با تکیه معرفت شناسان فمینیست بر موقعیت سوژه و زمینهای که وی درصدد کسب معرفت است، نگاه جدیدی به مقولهی معرفت در جهان پرپیچ وتاب معرفتشناسى شکل گرفت.
از نظر فمینیستها، قدرت مردانه، تمام دانشها و گفتمانهای تاریخ را به سمت منافع مردان سوق داده است. بنابراین، برای درک ساخت تفاوت جنسیتی باید به شرایط دگرگونیها و تعاریف احساسات جنسی در گفتمانهای مختلف و نحوه تولید آنها توجه شود.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref>
آغاز نظریهپردازیهای فمینیستی درباره جنسیت و معرفت را میتوان واکنشی به حکم نقصان و ضعف عمل زن نسبت به مرد در فرهنگ غرب دانست که زمینهساز نظریات معرفتشناسانه فمینیسم شد. فمینیستهای موج دوم، نظام مردسالار را علت فرودستی زنان میدانستند.
یکی از ابعاد این مردسالاری به خدمتگیری علم و دانش در راستای اهداف و منافع مردان بود. به همین سبب فمینیستها مدعی شدند که اول زنان باید علم مردسالار را نقد کنند و دوم مبارزه با کنار گذاشته شدن زنان از تحقیقات و علوم که یکی از جنبههای تسلط مردسالاری بر علم و دانش است، این اقدامات زمینههای رقم خوردن معرفت شناسی فمینیستی را ایجاد کرد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref>
بنابراین، مسئله معرفت و جنسیت از دو جنبه و با دو رویکرد، دغدغه فمینیستها شد؛
اول، رویکرد سلبی و انتقادی که فمینیسم میکوشد با شالوده شکنی تاریخ علم و فلسفه غرب از ماهیت مردانه آن پرده بردارد و راه را
برای رهایی زنان بگشاید.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>
دوم، بعد ایجابی و اثباتی است که فمینیسم در آن سعی میکند علم و معرفت شناسی جدیدی فراهم آورد که به تجارب و نقطه نظرات زنان بپردازد و بر اساس تفکرات و گرایشات زنانه شکل گیرد.
به عبارت دیگر معرفتشناسی فمنیست در بعد سلبی میکوشد ادعای عینت و بیطرفی علم را با تکیه بر مباحث انتقادی پستمدرنیسم رد کند و از سرشت و ماهیت مردانه علم، پرده بردارد و در بعد ایجابی سعی میکند به اثبات اجتماعی بودن معرفت، تأثیر جنسیت در معرفت و ارائه علم و معرفتشناسی جایگزین علم و معرفت شناسی مرسوم بپردازد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت شناسیفمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>
معرفتشناسی فمنیسم به سرعت رشد کرد و دیدگاههای متفاوت با تاثیرپذیری از یکدیگر شکل گرفتند. تقسیم بندیهای متفاوتی از معرفتشناسی فیمنیسم با توجه به تفاوت دیدگاهها صورت گرفته است. اما خانم سندرا هاردینگ یکی از معرفت شناسان فمنیست آنها را به شکل علمی به سه رویکرد تقسیم کرده است معرفتشناسی تجربه گرا، پست مدرن و معرفتشناسی دیدگاهی.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص7</ref>
مبانی معرفتشناسی فمنیست
نقش جنسیت در معرفت
نقطه آغازین معرفتشناسی فمنیست طرح مساله نقش جنسیت در معرفت است. معرفتشناسان فمینیست معتقدند در «معرفتشناسى» مسأله فاعل شناسا و جنسيت اين فاعل، بسيار تأثيرگذار است و بايد معرفتشناسان از خود بپرسند كه در تحليل مسأله معرفت، به معرفت چه کسی نظر دارند؛ معرفت مردان یا معرفت زنان؟<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص72-74</ref>
نقش عوامل اجتماعى و سياسى در معرفت
معرفتشناسان معتقدند معرفت انسان در بستر اجتماع شکل میگیرد. به همین جهت عوامل اجتماعی، روابط قدرت و سیاست حاکم بر هر جامعهای در شکل گیری معرفت تاثیرگذار است. به عبارت دیگر فمینیستها با طرح تاثیر عوامل اجتماعی در معرفت به دنبال طرح تاثیر جنسیت در معرفت هستند. اینکه انسان در جامعه چه جایگاهی و موقعیتی دارد، چه احساسات و عواطفی دارد در حصول معرفت تاثرگذار خواهد بود.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص74-77</ref>
نقد عينيتگرايى علم
معرفتشناسان مدرن مدعی بوده، معرفت «ابژکتیو» و از لحاظ ارزشی کاملا بیطرف و غیرجانبدارانه به بررسی «سوژه» پرداختهاست. بنابراين، تفكيك ميان فاعل شناسايى و متعلق شناسايى و عينيت در معرفت، يعنى بهلحاظ ارزشى بیطرف بودن و دخالت ندادن ويژگىهای روانى و عاطفى فاعل شناسايى در حصول معرفت، از عناصر برجسته معرفتشناسى معاصر است.<ref>فضائلی، «حقوق خانواده در پرتو معرفتشناسى فمينيستى»، 1386ش، ص 84</ref>
اما فمنیستها معتقدند پژوهش یک فرایند دوطرفه است و جـدايى فاعلشناسا از سوژه در فرآيند شناخت هدفى افسانهای، موهوم و دست نيافتنى است. آنان معتقدند كه دانش از طريق تعامل اجتماعی و زندگی در بطن جوامع و ارتباط با سوژه از طریق گوش دادن، گفتوگو و صحبت كردن ايجاد میشود. بنابراین تفکیک فاعلشناسا از سوژه امری محال و غیرممکن است.<ref>حاجی دهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، 1397ش، ص77-79</ref>
نظریههای معرفتشناسی فمینیستی
با توجه به انتقادهایی كه فمینیستها بر معرفتشناسی علوم معاصر وارد دانستهاند، در مقام پیشنهاد، راهحلهایی را برای بهبود وضع معرفتشناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كردهاند.
اما فمینیستها در مقام صورت بندی چارچوب معرفتشناسی مورد نظر خود، یعنی معرفتشناسی جنسیتی، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کردهاند.
- تجربهگرایی فمینیستی: فمینیستهای تجربه گرا به این مساله میپردازند که ارزشهای فمینیستی چگونه میتواند پژوهشهای پوزیتویستی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تجربهگرایان فمنیستی ایجاد شناختی عاری از نگاه مردانه، گرايش جنسى، نژادی، طبقهای و ديگر گرايشها است.<ref>حاجیدهآبادی؛ زارع چاهوکی، «تبيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى»، 1397ش، ص80-82</ref>
- نظریه چشم انداز (دیدگاه): این رویكرد معتقد است: اختلاف زنان با مردان معلول رابطه اجتماعی ـ اقتصادی است و «معرفتشناسی از لحاظ دیدگاه» نام دارد. ویژگی اصلی این نظریه آن است كه یك منظر ـ یا شاید هم چندین منظر ـ فمینیستی در شناخت وجود دارد و این منظر و دیدگاه توسط معرفتشناسی تحلیلی سنّتی نادیده گرفته شده است. تفاوت دیدگاهها شامل ویژگیهایی در زمینههای جزئی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.<ref>امیری، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیسم»، 1386ش، ص 87</ref>
- نظریه پُست مدرنیسم: پستمدرنهای فمنیستی هرگونه روایت کلان در حوزه معرفتشناسی را رد میکنند. معرفتشناسان پستمدرن این اصل کلی مدرن را که انسان میتواند با توسل به خرد محض به دانش كامل و عينى درباره جهان دست يابد را رد میکنند. این نحله فرض میدارد كه هيچ حقيقت غايى وجود ندارد. آنها هيچ استاندارد غايى و معينى در ذهن ندارند كه درست را از اشتباه و عقلانيت را از غيرعقلانيت تمييز دهند. معرفتشناسان پستمدرن، تضاد بين دانش مطلق و دانش نسبى را رد كرده و بر اين باور است كه كل دانش، بسترمند و تاريخى است.<ref>حاجیدهآبادی؛ زارع چاهوکی، «بيين و بررسى معرفتشناسى فمينيستى»، 1397ش، ص85-87</ref>
دیدگاه اندیشمندان مسلمان
معرفتشناسان اسلامی معتقدند معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که تاثیر جنسیت در تمام فروض آن منتفی است.
- فرض اول شناخت عقلی: شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمیگردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر جنسیت را در آن مداخله دهیم، با کُلّیت این شناخت منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمیتوانیم دخالت جنسیت را بپذیریم.
- فرض دوم شناخت تجربی:این شناخت اگر چه از حواس نشأت میگیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. اما احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمیتوان عناصری مثل جنسیت را در آن دخالت داد.
- فرض سوم معرفت شهودی: در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار میگیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر میرسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای زنانگی و مردانگی نداریم.
پانویس
<references group=""></references>
منبع
- رودگر، نرجس، «بررسی ارتباط معرفت و جنسیت در معرفتشناسی فمینیستی»، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال ششم، شماره 10، 1397ش.
- امیری، عباس، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفتشناسی فمینیستی»، مجله معرفت، شماره 121، 1383ش.
- حاجی دهآبادی، محمد علی؛ زارع، فهیمه، «تبیین و بررسی معرفتشناسی فمینیستی»، اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم، شماره 4، پیاپی 20، بهار 1397ش.