معرفت‌شناسی جنسیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از Commons Gender Wiki
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''معرفت‌شناسی جنسیت'''؛ تاثیر شرایط محیطی در معرفت.


با این سوال اساسی آغاز می‌کنیم که آیا در ادبیات دینی با همین سبکی که [[فمنیستها]] معتقدند که دیدگاه [[زنانه]] داریم و دیدگاه [[مردانه]] و اینها با هم متفاوتند؛ آیا ما در ادبیات دینی هم چنین چیزی داریم؟ آیا می‌توانیم بگوییم که در ادبیات دینی هم معرفت‌شناسی [[زنانه]] داریم و شناخت [[زنان]] با شناخت [[مردان]] متفاوت است و چون متفاوت هستند، فرض بگیریم قضاوت اخلاقی [[زنان]] با قضاوت اخلاقی [[مردان]] متفاوت است؟ در بررسی این مساله، می‌توان هم دیدگاه انتقادی به نظریه [[فمنیستی]] داشت و هم دیدگاه اسلام را مطرح کرد.
معرفت‌شناسی فمینیستی، حوزه نظری بسیار وسیعی است که یک سوی آن بر نظریه سیاسی و روابط قدرت تکیه دارد، و سوی دیگر آن ناظر به نظریه‌های جامعه شناختی و چگونگی شکل‌گیری معرفت در جامعه‌های معرفتی است. به عبارت دیگر معرفت‌شناسی فمینیستی، شورش علیه معرفت‌شناسی رسمی است. نقطه آغاز معرفت‌شناسی فمینیستی، طرح مجدد پرسش از معرفت است. در واقع، معرفت‌شناسان فمینیست با ادعای عدم واقع‌نمایی معرفت‌شناسی رسمی درصدد اثبات وجود جهت گیری مردانه در معرفت‌شناسی رایج بوده‌اند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و '''[[جنسیت]]''' و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایه‌های معرفت‌شناختی خویش را بنا كرده‌اند.  


==معرفت‌شناسی==
معرفت‌شناسی حوزه‌ای از فلسفه است که از معرفت بحث می‌کند. همچنین در آن به پرسش‌های مربوط به شرایط شناخت آدمی پرداخته می‌شود؛ سوال از چرایی شناخت؟ چگونگی شناخت؟ و معیار تشخیص درستی و اعتبار شناخت؟


انتقادات و اشکالات وارد بر دیدگاه معرفت‌شناسی [[فمنیستی]] و وجود ارتباط بین [[جنسیت]] و معرفت (با تعریفی که در بالا بیان شد):
در سنت فلسفی این حوزه به طور معمول در کنار حوزه «هستی شناسی» و جدا از آن نام برده می‌شد. پس معرفت‌شناسی سوال از چگونگی و حدود شناخت است. به عبارت دیگر معرفت‌شناسی نظریه دانش است و مطرح می‌کند که چه چیزی به عنوان دانش شناخته می‌شود، دانش چه معیارهایی باید داشته باشد تا به عنوان معرفت مطرح شود.<ref>[https://jiss.isca.ac.ir/article_65944.html حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، خرداد 1397ش، ص6]</ref>


==پیشینه==
به لحاظ تاریخى، معرفت‌شناسى فمینیسم از سال 1981م با پرسش خانم لورین کد «آیا جنسیت سوژه از جنبه معرفت‌شناختى در فرآیند شناخت اهمیت دارد؟» آغاز شد و پاسخ‌هایى که در سال1983م به این پرسش داده‌ شد، نقشه جدیدی از ساخت معرفت‌شناسى ترسیم کرد.


اول اینکه اگر چه [[فمنیست‌ها]] برای جلوگیری از آثار سوء سوگیری [[مردانه‌]]ی معرفت، معرفت‌شناسی [[زنانه]] را مطرح می‌کنند و یک نوع معرفت‌شناسی پیشنهاد می‌دهند که به تعبیر خودشان مبتنی بر همدلی و ویژگی‌های [[زنانه]] است، به خودشون هم اشکالاتی وارد است. اول اینکه آن چیزی که شما به عنوان ابزار معرفت معرفی می‌کنید با عرصه‌های معرفتی، غالباً ناسازگار است. زیرا وقتی تقسیم‌بندی متداول اندیشمندان را در بحث علوم مطرح کنیم، این علوم، یا علوم انسانی اند، یا علوم طبیعی هستند. ممکن است شما علوم اجتماعی را هم مطرح کنید که برخی معتقدند علوم اجتماعی جزء علوم انسانی‌اند و برخی علوم اجتماعی را از حیطه علوم انسانی خارج می‌کنند.  
با تکیه معرفت شناسان فمینیست بر موقعیت سوژه و زمینه‌ای که وی درصدد کسب معرفت است، نگاه جدیدی به مقوله‌ی معرفت در جهان پرپیچ وتاب معرفت‌شناسى شکل گرفت.  


از نظر فمینیست‌ها، قدرت مردانه، تمام دانش‌ها و گفتمان‌های تاریخ را به سمت منافع مردان سوق داده است. بنابراین، برای درک ساخت تفاوت جنسیتی باید به شرایط دگرگونی‌ها و تعاریف احساسات جنسی در گفتمان‌های مختلف و نحوه تولید آنها توجه شود.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/399879/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53]</ref>


علوم انسانی یا از مقوله فلسفه هستند یا غیرفلسفی هستند. اگر علوم انسانی، فلسفی باشند و خصوصاً در فلسفه تحلیلی؛ چون دقت نظرهای تحلیلی و منطقی ضرورت دارد، ما نمی‌توانیم خیلی برای همدلی نقش تعیین کننده‌ای را در نظر بگیریم. در واقع آن چیزی که شما به عنوان ابزار معرفتی معرفی کرده‌اید، نمی‌تواند با خیلی از تحقیق‌های فلسفی ارتباط داشته باشد. در سایر عرصه‌های علوم انسانی هم غیر از بحث فلسفه، محقق دو موقعیت را پشت سر می‌گذارد: گاهی اوقات محقق در مقام کشف است و به دنبال این است که تصویر درستی از موضوع مطالعه برای خودش ایجاد کند. گاهی هم محقق در مقام دفاع است و در تلاش است تا از موضوع مورد نظرش دفاع کند. به تعبیر دیگر در مقام توجیه است. اگر محقق در مقام کشف باشد، حتی اگر برای همدلی در مقام فهم و کشف بتوانیم نقشی را در نظر بگیریم به هیچ وجه در مقام دوم که مقام توجیه و داوری و دفاع است که  وابسته به شواهد بیرونی است، وابسته به شواهدی است که ما باید له یا علیه یک مطلب در نظر بگیریم، نمی‌توانیم ملتزم به تاثیر همدلی باشیم. نهایتاً بگوییم ممکن است محقق در مقام کشف از همدلی و ارتباط به عنوان ابزار معرفتی استفاده می‌کند، اما قطعاً در مقام توجیه و داوری نمی‌تواند این کار را بکند. عرض کردیم یا در زمره علوم انسانی‌اند یا علوم طبیعی. در علوم طبیعی به این دلیل که دخالت عشق و همدلی، صرفاً در فرض تناسب بین عالم و معلوم است، اگر موضوع شناخت ما از زمره طبیعیات باشد، چون این تناسب و سنخیت رخ نمی‌دهد، فلذا باز هم نمی‌توانیم برای شناخت همدلانه به عنوان ابزار معرفتی که [[فمنیستها]] مطرح می‌کنند، یک جایگاهی را در نظر بگیریم.  
آغاز نظریه‌پردازی‌های فمینیستی درباره جنسیت و معرفت را می‌توان واکنشی به حکم نقصان و ضعف عمل [[زن|'''زن''']] نسبت به مرد در فرهنگ غرب دانست که زمینه‌ساز نظریات معرفت‌شناسانه فمینیسم شد. فمینیست‌های موج دوم، نظام مردسالار را علت فرودستی زنان می‌دانستند.


یکی از ابعاد این مردسالاری به خدمتگیری علم و دانش در راستای اهداف و منافع مردان بود. به همین سبب فمینیست‌ها مدعی شدند که اول زنان باید علم مردسالار را  نقد کنند و دوم مبارزه با کنار گذاشته شدن زنان از تحقیقات و علوم که یکی از جنبه‌های تسلط مردسالاری بر علم و دانش است، این اقدامات زمینه‌های رقم خوردن معرفت شناسی فمینیستی را ایجاد کرد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref>


شاید بتوانیم راحت‌تر این طور بگوییم که معارف بشری، یا جزء معارف حصولی‌اند یا جزء معارف حضوری‌اند. اگر جزء معارف حضوری باشند، به این دلیل که هیچ واسطه‌ای بین عالم و معلوم وجود ندارد، فرق‌گذاری و افتراق بین [[زن]] و [[مرد]] منتفی است. چون واسطه وجود ندارد و چیزی نداریم و در واقع، خود عالم، عین معلوم است. اگر هم معارف بشری، جزء معارف حصولی باشند، یا این معارف از جمله معارف عقلی است، چون شناخت عقلی کلیت دارد، کلیت: یعنی محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست؛ شناخت عقلی، دقیقاً به دلیل کُلیتش و عدم محدودیتش به زمان و مکان و افراد خاص، هیچ عنصری و لو [[جنسیت]] نمی‌تواند در آن دخالت داشته باشد. اگر هم معرفت حصولی ما از جمله معرفت‌های تجربی باشد، ممکن است در فرایند تحقق و تجربه (همان چیزی که در بالا عرض کردیم مقام کشف است) به دلیل دخالت حواس ممکن هست که ما بگوییم که محقق، خودش مستقیماً دخالت می‌کند و ممکن است [[جنسیت]] در آن دخالت داشته باشد، سهمی داشته باشد؛ ولی این در مرحله شخصی بودن تجربه است، اما اگر بخواهید به آن اعتبار علمی بدهید، اعتبار علمی دادن به هر تجربه‌ای، منوط به این است که به یک حدی از توافق بین‌الاذهانی برسد یعنی به یک حدی برسد که اجمالاً افراد آن را بپذیرند و قبول کنند. اگر بخواهد به آن حد برسد، باز هم شما نمی‌توانید به دخالت [[جنسیت]] قائل شوید. هرچند ممکن است برای خود من، در آن شناخت تجربی‌ام، [[جنسیّت]]م در آن دخالت داشته باشد و سهمی داشته باشد. این شناخت مبتنی بر [[جنسیت]] ممکن است برای خود من حُجیت داشته باشد؛ اما این یک شناخت علمی نیست. این یک شناخت تجربی است که فاقد ارزش علمی است. شناخت تجربی‌ای که می‌خواهد علمی باشد باید به یک حدی از اجماع برسد. باید به یک حدی از توافق در جامعه علمی برسد که اگر بخواهد به حدی از توافق هم برسد، ما نمی‌توانیم [[جنسیت]] را در آن مداخله دهیم. این اشکالی کلی بود بر دیدگاه [[فمنیستها]] در بحث داوری اخلاقی.
بنابراین، مسئله معرفت و جنسیت از دو جنبه و با دو رویکرد، دغدغه فمینیست‌ها شد؛


اول، رویکرد سلبی و انتقادی که فمینیسم می‌کوشد با شالوده شکنی تاریخ علم و فلسفه غرب از ماهیت مردانه آن پرده بردارد و راه را
برای رهایی زنان بگشاید.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>


حال ببینیم در میان اندیشمندان مسلمان یا در دیدگاه اسلامی هم احتمال [[جنسیتی بودن]] معرفت وجود دارد یا خیر؟
دوم، بعد ایجابی و اثباتی است که فمینیسم در آن سعی می‌کند علم و معرفت شناسی جدیدی فراهم آورد که به تجارب و نقطه نظرات زنان بپردازد و بر اساس تفکرات و گرایشات زنانه شکل گیرد.


به عبارت دیگر معرفت‌شناسی فمنیست در بعد سلبی می‌کوشد ادعای عینت و بیطرفی علم را با تکیه بر مباحث انتقادی پست‌مدرنیسم رد کند و از سرشت و ماهیت مردانه علم، پرده بردارد و در بعد ایجابی سعی می‌کند به اثبات اجتماعی بودن معرفت، تأثیر جنسیت در معرفت و ارائه علم و معرفتشناسی جایگزین علم و معرفت شناسی مرسوم بپردازد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت شناسی‌فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>


در این بحث دو احتمال قابل طرح است: احتمال اول که مبتنی بر یک تحلیل درون‌دینی است که در آن علاوه بر اینکه التزام به تفاوت معرفتی [[زن]] و [[مرد]] را داریم، ضعف ابزاری شناخت عقلی [[زنان]] را هم در این احتمال اول ادعا می‌کنیم. [البته من چاوشی به شخصه چنین ادعایی ندارم و با دلایلی محکم می‌توانم این ادعا را رد کنم] ما آیات و روایاتی داریم، حاکی از این نکته که [[زن]] و [[مرد]]، علی‌رغم اشتراکشان در برخورداری از ابزارهای معرفتی، ولی خطاهای شناختی [[زنان]] خصوصاً در زمینه عقلانی بیشتر است.
معرفت‌شناسی فمنیسم به سرعت رشد کرد و دیدگاه‌های متفاوت با تاثیرپذیری از یکدیگر شکل گرفتند. تقسیم بندی‌های متفاوتی از معرفت‌شناسی فیمنیسم با توجه به تفاوت دیدگاه‌ها صورت گرفته است. اما خانم سندرا هاردینگ یکی از معرفت شناسان فمنیست آنها را به شکل علمی به سه رویکرد تقسیم کرده است معرفت‌شناسی تجربه گرا، پست مدرن و معرفت‌شناسی دیدگاهی.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص7</ref>


==مبانی معرفت‌شناسی فمنیست==


برای این ادعایمان باید به آیه شهادت رجوع کنیم. در آیه شهادت این گونه آمده است:  
===نقش جنسیت در معرفت===
نقطه آغازین معرفت‌شناسی فمنیست طرح مساله نقش جنسیت در معرفت است. معرفت‌شناسان فمینیست معتقدند در «معرفت‌شناسى» مسأله فاعل شناسا و جنسيت اين فاعل، بسيار تأثيرگذار است و بايد معرفت‌شناسان از خود بپرسند كه در تحليل مسأله معرفت، به معرفت چه کسی نظر دارند؛ معرفت '''[[مردان]]''' یا معرفت زنان؟<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص72-74</ref>
===نقش عوامل اجتماعى و سياسى در معرفت ===
معرفت‌شناسان معتقدند معرفت انسان در بستر اجتماع شکل می‌گیرد. به همین جهت عوامل اجتماعی، روابط قدرت و سیاست حاکم بر هر جامعه‌ای در شکل گیری معرفت تاثیرگذار است. به عبارت دیگر فمینیست‌ها با طرح تاثیر عوامل اجتماعی در معرفت به دنبال طرح تاثیر جنسیت در معرفت هستند. اینکه انسان در جامعه چه جایگاهی و موقعیتی دارد، چه احساسات و عواطفی دارد در حصول معرفت تاثرگذار خواهد بود.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص74-77</ref>
===نقد عينيتگرايى علم ===
معرفت‌شناسان مدرن مدعی بوده، معرفت «ابژکتیو» و از لحاظ ارزشی کاملا بی‌طرف و غیرجانبدارانه به بررسی «سوژه» پرداخته‌است. بنابراين، تفكيك ميان فاعل شناسايى و متعلق شناسايى و عينيت در معرفت، يعنى به‌لحاظ ارزشى بی‌طرف بودن و دخالت ندادن ويژگى‌های روانى و عاطفى فاعل شناسايى در حصول معرفت، از عناصر برجسته معرفت‌شناسى معاصر است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/226685/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C- فضائلی، «حقوق خانواده در پرتو معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1386ش، ص 84]</ref>


اما فمنیست‌ها معتقدند پژوهش یک فرایند دوطرفه است و جـدايى فاعل‌شناسا از سوژه در فرآيند شناخت هدفى افسانه‌ای، موهوم و دست نيافتنى است. آنان معتقدند كه دانش از طريق تعامل اجتماعی و زندگی در بطن جوامع و ارتباط با سوژه از طریق گوش دادن، گفت‌وگو و صحبت كردن ايجاد می‌شود. بنابراین تفکیک فاعل‌شناسا از سوژه امری محال و غیرممکن است.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص77-79</ref>


وَاستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم ۖ فَإِن لَم يَكونا رَجُلَينِ فَرَجُلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ أَن تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَكِّرَ إِحداهُمَا الأُخرىٰ: دو شاهد [[مرد]] را به شهادت بگیرید اگر دو [[مرد]] نبودند، یک [[مرد]] و دو [[زن]].
==نظریه‌های معرفت‌شناسی فمینیستی==
در تحلیل این مطلب چنین می‌آورد: تا اینکه اگر یکی از دو [[زن]]، فراموش کرد دیگری به او یادآوری کند.
با توجه به انتقادهایی كه فمینیست‌ها بر معرفت‌شناسی علوم معاصر وارد دانسته‌اند، در مقام پیشنهاد، راه‌حل‌هایی را برای بهبود وضع معرفت‌شناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كرده‌اند.  


 
اما فمینیست‌ها در مقام صورت بندی چارچوب معرفت‌شناسی مورد نظر خود، یعنی معرفت‌شناسی جنسیتی، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کرده‌اند.  
در این آیه وجه عدم تساوی شهادت [[زن]] و [[مرد]]، به "احتمال فراموشی"  و به احتمال "ضلال" یکی از [[زنان]]، تعلیل شده است. بگذریم از اینکه بعضی از مفسرین در مورد ضِلال یا ضَلال نظرات متفاوتی دارند، برخی ضلال را به فراموشی معنا کرده‌اند و معتقدند ضلال در مقابل "فتُذکر" آمده است. پس معلوم است که ضلال به معنای فراموشی است، چون تذکر به معنای یادآوری است و این دو در مقابل هم آمده‌اند. لذا انضمام [[شهادت دو زن]] به هم بخاطر این است که اگر یکی از آن دو فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند. از مباحث لغوی آن می‌گذریم که مثلاً ضمیر احداهما به چه چیزی برمی‌گردد، در اولی به چه و در دومی به چه چیزی برمی‌گردد؟
* '''تجربه‌گرایی فمینیستی''': فمینیست‌های تجربه گرا به این مساله می‌پردازند که ارزش‌های فمینیستی چگونه می‌تواند پژوهش‌های پوزیتویستی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تجربه‌گرایان فمنیستی ایجاد شناختی عاری از نگاه مردانه، گرايش جنسى، نژادی، طبقه‌ای و ديگر گرايش‌ها است.<ref>حاجی‌ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبيين و بررسى معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1397ش، ص80-82</ref>
 
* '''نظریه چشم انداز (دیدگاه)''': این رویكرد معتقد است: اختلاف زنان با مردان معلول رابطه اجتماعی ـ اقتصادی است و «معرفت‌شناسی از لحاظ دیدگاه» نام دارد. ویژگی اصلی این نظریه آن است كه یك منظر ـ یا شاید هم چندین منظر ـ فمینیستی در شناخت وجود دارد و این منظر و دیدگاه توسط معرفت‌شناسی تحلیلی سنّتی نادیده گرفته شده است. تفاوت دیدگاه‌ها شامل ویژگی‌هایی در زمینه‌های جزئی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/69907/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85 امیری، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفت‌شناسی فمینیسم»، 1386ش، ص 87]</ref>
 
*'''نظریه پُست مدرنیسم''': پست‌مدرن‌های فمنیستی هرگونه روایت کلان در حوزه معرفت‌شناسی را رد می‌کنند. معرفت‌شناسان پست‌مدرن این اصل کلی مدرن را که انسان می‌تواند با توسل به خرد محض به دانش كامل و عينى درباره جهان دست يابد را رد می‌کنند. این نحله فرض می‌دارد كه هيچ حقيقت غايى وجود ندارد. آنها هيچ استاندارد غايى و معينى در ذهن ندارند كه درست را از اشتباه و عقلانيت را از غيرعقلانيت تمييز دهند. معرفت‌شناسان پست‌مدرن، تضاد بين دانش مطلق و دانش نسبى را رد كرده و بر اين باور است كه كل دانش، بسترمند و تاريخى است.<ref>حاجی‌ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «بيين و بررسى معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1397ش، ص85-87</ref>
بعضی از علما، وجه دیگری را برای معنای ضلال ذکر کرده‌اند، ما در کتب معتبر لغوی، نسیان را در معنای ضلال نداریم، فلذا ما باید ضلال را به ضیاء معنا کنیم. برخی دیگر از مفسرین گفته‌اند اگر در کنار این آیه، روایات را هم در نظر بگیریم، ازجمله خطبه 80 نهج‌البلاغه که بهره کمتر [[زن‌ها]] را تاییدی بر نقصان عقلشان می‌داند. بنابراین باید بگوییم [[زنان]] یک مقداری از جهت شناخت عقلی دچار مشکل هستند. ما روایتی داریم که می‌گوید وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، این روایت هم استناد کرده است به این آیه شهادت و گفته است [[زنان]] نقصان عقل دارند به دلیل اینکه شهادت یکی از آنها مشابه شهادت دیگری است. برخی از مفسرین هم از روایاتی که به این آیه استناد کرده‌اند، استفاده کرده و گفته‌اند شناخت عقلی [[زن‌ها]] متفاوت از شناخت عقلی [[مردها]]ست. تفاسیر دیگری هم داریم که در اینجا ذکر نمی‌کنیم.
 
 
مثلاً بعضی از مفسرین در علت‌هایی که برای ضلال مطرح کردنده‌اند، گفته‌اند [[زنان]] دچار فراموشی می‌شوند، به این دلیل که حضور اجتماعی ندارند. یا به دلیل اینکه [[طبیعت زنانه‌]]شان، طبیعت انفعالی است، طبیعت عاطفی و احساسی است و غلبه این [[طبیعت زنانه]] باعث فراموشی می‌شود. که خوب ما اینها را فعلاً کاری نداریم. علاوه بر این روایت اول که به خود آیه استناد کرده بود، روایاتی هم داریم که به بحث کم بودن شناخت عقلانی [[زن‌ها]] اشاره می‌کند. از جمله این‌ها روایتی است که از امام علی (ع) مالک ابن اعیان نقل می‌کند؛ که ایشان می‌فرمایند:
 
 
لَا تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًی وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ فَإِنَّهُنَّ ضَعِیفَاتُ الْقُوَی وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُول: [[زن‌ها]] در قوای بدنیشان و در روانشان و در خِردشان ضعیف هست.
 
 
 
و بعد از روایت فوق چنین استفاده می‌کنند که شناخت عقلانی [[زنان]] متفاوت از [[مردان]] است. ما در مقابل این احتمال و در واقع با استناد به انواع شناخت، می‌توانیم تقریر متفاوتی از بحث ارتباط [[جنسیت]] و شناخت‌ ارائه کنیم. ما شناخت را صرفاً راهی برای کشف واقعیت خارجی می‌دانیم. به نظر می‌رسد دقیقاً به همین دلیل که راه برای کشف واقعیت خارجی می‌دانیم، می‌توانیم آن را از تاثیر پیش‌فرض‌ها و پیش‌زمینه‌های ذهنی مصون بدانیم.


==دیدگاه اندیشمندان مسلمان==
==دیدگاه اندیشمندان مسلمان==
از میان اندیشمندان مسلمان طرفداران این دیدگاه فوق، طرفداران این رویکرد، بین اقسام شناخت تفکیک قائل شده‌اند و گفته‌اند: معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که در تمام فروضش تاثیر [[جنسیت]] در آن منتفی است.  
معرفت‌شناسان اسلامی معتقدند معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که تاثیر جنسیت در تمام فروض آن منتفی است.  
فرض اول شناخت عقلی است. این شناخت، همان چیزی است که در نقد دیدگاه [[فمنیستها]] ارائه کردیم. این شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمی‌گردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، همان‌گونه که پیشتر گفتیم محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر را در آن مداخله دهیم، با کُلّیتش منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمی‌توانیم دخالت [[جنسیت]] را بپذیریم.
 
 
فرض دومی که طرفداران این دیدگاه مطرح می‌کنند، بحث "شناخت تجربی" است. این شناخت اگر چه از حواس نشأت می‌گیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. ولی همان‌گونه که گفتیم، احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمی‌توان عناصری مثل [[جنسیت]] را در آن دخالت داد.
 
 
فرض سوم معرفت شهودی است در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار می‌گیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر می‌رسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای [[زنانگی]] و [[مردانگی]] نداریم.
 
 
این دو احتمال، چه احتمال اول که بحث امکان خطای شناختی [[زنان]] خصوصاً در قوای عقلانی یعنی شناخت عقلی، امکان مداخله [[جنسیت]] را در شناخت عقلی منتفی نمی‌دانست. و چه در دیدگاه دوم که با رجوع به تقسیم‌بندی انواع معرفت و شناخت نتیجه می‌گرفت که [[جنسیت]] دخالت ندارد؛ بر خلاف دیدگاه اول اندیشمندان مسلمان، ما نمی‌توانیم آنرا به عنوان دیدگاه مسلط و رایج اندیشمندان مسلمان بپذیریم.
 


برای اینکه بفهمیم بحث طرح دیدگاه اندیشمندان مسلمان بحث کاملاً مفصلی است، اما ما در این جا فقط طرح دیدگاه اجمالی اندیشمندان را ارائه دادیم
*'''فرض اول شناخت عقلی''': شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمی‌گردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر جنسیت را در آن مداخله دهیم، با کُلّیت این شناخت منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمی‌توانیم دخالت جنسیت را بپذیریم.
*'''فرض دوم شناخت تجربی''':این شناخت اگر چه از حواس نشأت می‌گیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. اما احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمی‌توان عناصری مثل جنسیت را در آن دخالت داد.
*'''فرض سوم معرفت شهودی''': در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار می‌گیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر می‌رسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای زنانگی و مردانگی نداریم.


==پانویس==
{{پانویس}} 
==منبع==
*رودگر، نرجس، «بررسی ارتباط معرفت و جنسیت در معرفت‌شناسی فمینیستی»، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال ششم، شماره 10، 1397ش.
* امیری، عباس، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفت‌شناسی فمینیستی»، مجله معرفت، شماره 121، 1383ش.
*حاجی ده‌آبادی، محمد علی؛ زارع، فهیمه، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم، شماره 4، پیاپی 20، بهار 1397ش.


[[رده:نظریه‌ها]]
[[رده:ویکی‌جنسیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۴۶

معرفت‌شناسی جنسیت؛ تاثیر شرایط محیطی در معرفت.

معرفت‌شناسی فمینیستی، حوزه نظری بسیار وسیعی است که یک سوی آن بر نظریه سیاسی و روابط قدرت تکیه دارد، و سوی دیگر آن ناظر به نظریه‌های جامعه شناختی و چگونگی شکل‌گیری معرفت در جامعه‌های معرفتی است. به عبارت دیگر معرفت‌شناسی فمینیستی، شورش علیه معرفت‌شناسی رسمی است. نقطه آغاز معرفت‌شناسی فمینیستی، طرح مجدد پرسش از معرفت است. در واقع، معرفت‌شناسان فمینیست با ادعای عدم واقع‌نمایی معرفت‌شناسی رسمی درصدد اثبات وجود جهت گیری مردانه در معرفت‌شناسی رایج بوده‌اند و در پی آن با تأكید بر تأثیر عوامل اجتماعی و جنسیت و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایه‌های معرفت‌شناختی خویش را بنا كرده‌اند.

معرفت‌شناسی

معرفت‌شناسی حوزه‌ای از فلسفه است که از معرفت بحث می‌کند. همچنین در آن به پرسش‌های مربوط به شرایط شناخت آدمی پرداخته می‌شود؛ سوال از چرایی شناخت؟ چگونگی شناخت؟ و معیار تشخیص درستی و اعتبار شناخت؟

در سنت فلسفی این حوزه به طور معمول در کنار حوزه «هستی شناسی» و جدا از آن نام برده می‌شد. پس معرفت‌شناسی سوال از چگونگی و حدود شناخت است. به عبارت دیگر معرفت‌شناسی نظریه دانش است و مطرح می‌کند که چه چیزی به عنوان دانش شناخته می‌شود، دانش چه معیارهایی باید داشته باشد تا به عنوان معرفت مطرح شود.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، خرداد 1397ش، ص6</ref>

پیشینه

به لحاظ تاریخى، معرفت‌شناسى فمینیسم از سال 1981م با پرسش خانم لورین کد «آیا جنسیت سوژه از جنبه معرفت‌شناختى در فرآیند شناخت اهمیت دارد؟» آغاز شد و پاسخ‌هایى که در سال1983م به این پرسش داده‌ شد، نقشه جدیدی از ساخت معرفت‌شناسى ترسیم کرد.

با تکیه معرفت شناسان فمینیست بر موقعیت سوژه و زمینه‌ای که وی درصدد کسب معرفت است، نگاه جدیدی به مقوله‌ی معرفت در جهان پرپیچ وتاب معرفت‌شناسى شکل گرفت.

از نظر فمینیست‌ها، قدرت مردانه، تمام دانش‌ها و گفتمان‌های تاریخ را به سمت منافع مردان سوق داده است. بنابراین، برای درک ساخت تفاوت جنسیتی باید به شرایط دگرگونی‌ها و تعاریف احساسات جنسی در گفتمان‌های مختلف و نحوه تولید آنها توجه شود.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref>

آغاز نظریه‌پردازی‌های فمینیستی درباره جنسیت و معرفت را می‌توان واکنشی به حکم نقصان و ضعف عمل زن نسبت به مرد در فرهنگ غرب دانست که زمینه‌ساز نظریات معرفت‌شناسانه فمینیسم شد. فمینیست‌های موج دوم، نظام مردسالار را علت فرودستی زنان می‌دانستند.

یکی از ابعاد این مردسالاری به خدمتگیری علم و دانش در راستای اهداف و منافع مردان بود. به همین سبب فمینیست‌ها مدعی شدند که اول زنان باید علم مردسالار را نقد کنند و دوم مبارزه با کنار گذاشته شدن زنان از تحقیقات و علوم که یکی از جنبه‌های تسلط مردسالاری بر علم و دانش است، این اقدامات زمینه‌های رقم خوردن معرفت شناسی فمینیستی را ایجاد کرد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص53</ref>

بنابراین، مسئله معرفت و جنسیت از دو جنبه و با دو رویکرد، دغدغه فمینیست‌ها شد؛

اول، رویکرد سلبی و انتقادی که فمینیسم می‌کوشد با شالوده شکنی تاریخ علم و فلسفه غرب از ماهیت مردانه آن پرده بردارد و راه را برای رهایی زنان بگشاید.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>

دوم، بعد ایجابی و اثباتی است که فمینیسم در آن سعی می‌کند علم و معرفت شناسی جدیدی فراهم آورد که به تجارب و نقطه نظرات زنان بپردازد و بر اساس تفکرات و گرایشات زنانه شکل گیرد.

به عبارت دیگر معرفت‌شناسی فمنیست در بعد سلبی می‌کوشد ادعای عینت و بیطرفی علم را با تکیه بر مباحث انتقادی پست‌مدرنیسم رد کند و از سرشت و ماهیت مردانه علم، پرده بردارد و در بعد ایجابی سعی می‌کند به اثبات اجتماعی بودن معرفت، تأثیر جنسیت در معرفت و ارائه علم و معرفتشناسی جایگزین علم و معرفت شناسی مرسوم بپردازد.<ref>رودگر، «بررسی ارتباط «معرفت و جنسیت» در معرفت شناسی‌فمینیستی»، 1397ش، ص54</ref>

معرفت‌شناسی فمنیسم به سرعت رشد کرد و دیدگاه‌های متفاوت با تاثیرپذیری از یکدیگر شکل گرفتند. تقسیم بندی‌های متفاوتی از معرفت‌شناسی فیمنیسم با توجه به تفاوت دیدگاه‌ها صورت گرفته است. اما خانم سندرا هاردینگ یکی از معرفت شناسان فمنیست آنها را به شکل علمی به سه رویکرد تقسیم کرده است معرفت‌شناسی تجربه گرا، پست مدرن و معرفت‌شناسی دیدگاهی.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص7</ref>

مبانی معرفت‌شناسی فمنیست

نقش جنسیت در معرفت

نقطه آغازین معرفت‌شناسی فمنیست طرح مساله نقش جنسیت در معرفت است. معرفت‌شناسان فمینیست معتقدند در «معرفت‌شناسى» مسأله فاعل شناسا و جنسيت اين فاعل، بسيار تأثيرگذار است و بايد معرفت‌شناسان از خود بپرسند كه در تحليل مسأله معرفت، به معرفت چه کسی نظر دارند؛ معرفت مردان یا معرفت زنان؟<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص72-74</ref>

نقش عوامل اجتماعى و سياسى در معرفت

معرفت‌شناسان معتقدند معرفت انسان در بستر اجتماع شکل می‌گیرد. به همین جهت عوامل اجتماعی، روابط قدرت و سیاست حاکم بر هر جامعه‌ای در شکل گیری معرفت تاثیرگذار است. به عبارت دیگر فمینیست‌ها با طرح تاثیر عوامل اجتماعی در معرفت به دنبال طرح تاثیر جنسیت در معرفت هستند. اینکه انسان در جامعه چه جایگاهی و موقعیتی دارد، چه احساسات و عواطفی دارد در حصول معرفت تاثرگذار خواهد بود.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص74-77</ref>

نقد عينيتگرايى علم

معرفت‌شناسان مدرن مدعی بوده، معرفت «ابژکتیو» و از لحاظ ارزشی کاملا بی‌طرف و غیرجانبدارانه به بررسی «سوژه» پرداخته‌است. بنابراين، تفكيك ميان فاعل شناسايى و متعلق شناسايى و عينيت در معرفت، يعنى به‌لحاظ ارزشى بی‌طرف بودن و دخالت ندادن ويژگى‌های روانى و عاطفى فاعل شناسايى در حصول معرفت، از عناصر برجسته معرفت‌شناسى معاصر است.<ref>فضائلی، «حقوق خانواده در پرتو معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1386ش، ص 84</ref>

اما فمنیست‌ها معتقدند پژوهش یک فرایند دوطرفه است و جـدايى فاعل‌شناسا از سوژه در فرآيند شناخت هدفى افسانه‌ای، موهوم و دست نيافتنى است. آنان معتقدند كه دانش از طريق تعامل اجتماعی و زندگی در بطن جوامع و ارتباط با سوژه از طریق گوش دادن، گفت‌وگو و صحبت كردن ايجاد می‌شود. بنابراین تفکیک فاعل‌شناسا از سوژه امری محال و غیرممکن است.<ref>حاجی ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، 1397ش، ص77-79</ref>

نظریه‌های معرفت‌شناسی فمینیستی

با توجه به انتقادهایی كه فمینیست‌ها بر معرفت‌شناسی علوم معاصر وارد دانسته‌اند، در مقام پیشنهاد، راه‌حل‌هایی را برای بهبود وضع معرفت‌شناسی علمی و به تبع آن، روش شناسی علمی مطرح كرده‌اند.

اما فمینیست‌ها در مقام صورت بندی چارچوب معرفت‌شناسی مورد نظر خود، یعنی معرفت‌شناسی جنسیتی، اتفاق نظر كامل ندارند، و پیشنهادهای متفاوتی را مطرح کرده‌اند.

  • تجربه‌گرایی فمینیستی: فمینیست‌های تجربه گرا به این مساله می‌پردازند که ارزش‌های فمینیستی چگونه می‌تواند پژوهش‌های پوزیتویستی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف تجربه‌گرایان فمنیستی ایجاد شناختی عاری از نگاه مردانه، گرايش جنسى، نژادی، طبقه‌ای و ديگر گرايش‌ها است.<ref>حاجی‌ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «تبيين و بررسى معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1397ش، ص80-82</ref>
  • نظریه چشم انداز (دیدگاه): این رویكرد معتقد است: اختلاف زنان با مردان معلول رابطه اجتماعی ـ اقتصادی است و «معرفت‌شناسی از لحاظ دیدگاه» نام دارد. ویژگی اصلی این نظریه آن است كه یك منظر ـ یا شاید هم چندین منظر ـ فمینیستی در شناخت وجود دارد و این منظر و دیدگاه توسط معرفت‌شناسی تحلیلی سنّتی نادیده گرفته شده است. تفاوت دیدگاه‌ها شامل ویژگی‌هایی در زمینه‌های جزئی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.<ref>امیری، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفت‌شناسی فمینیسم»، 1386ش، ص 87</ref>
  • نظریه پُست مدرنیسم: پست‌مدرن‌های فمنیستی هرگونه روایت کلان در حوزه معرفت‌شناسی را رد می‌کنند. معرفت‌شناسان پست‌مدرن این اصل کلی مدرن را که انسان می‌تواند با توسل به خرد محض به دانش كامل و عينى درباره جهان دست يابد را رد می‌کنند. این نحله فرض می‌دارد كه هيچ حقيقت غايى وجود ندارد. آنها هيچ استاندارد غايى و معينى در ذهن ندارند كه درست را از اشتباه و عقلانيت را از غيرعقلانيت تمييز دهند. معرفت‌شناسان پست‌مدرن، تضاد بين دانش مطلق و دانش نسبى را رد كرده و بر اين باور است كه كل دانش، بسترمند و تاريخى است.<ref>حاجی‌ده‌آبادی؛ زارع چاهوکی، «بيين و بررسى معرفت‌شناسى فمينيستى»، 1397ش، ص85-87</ref>

دیدگاه اندیشمندان مسلمان

معرفت‌شناسان اسلامی معتقدند معرفت نسبت به واقع چند فرض مشخص دارد که تاثیر جنسیت در تمام فروض آن منتفی است.

  • فرض اول شناخت عقلی: شناخت عقلی، شناختی است، کلی، یقینی و ضروری. این شناخت چون به قضایای بدیهی برمی‌گردد احتمال خطا در آن حداقلی است و اگر هم خطا داشته باشد امکان بررسی و رفع آن خطا وجود دارد. این شناخت چون کلی است، محدود به زمان و مکان و افراد خاص نیست. پس اگر ما بخواهیم عنصر جنسیت را در آن مداخله دهیم، با کُلّیت این شناخت منافات خواهد داشت. پس در شناخت عقلی در اموری که بناست عقلی مورد بررسی قرار بگیرند، نمی‌توانیم دخالت جنسیت را بپذیریم.
  • فرض دوم شناخت تجربی:این شناخت اگر چه از حواس نشأت می‌گیرد، امکان مداخله محقق در آن وجود دارد. اما احراز اعتبار علمی مشروط به این است که به یک حدی از توافق برسد؛ لذا نمی‌توان عناصری مثل جنسیت را در آن دخالت داد.
  • فرض سوم معرفت شهودی: در این نوع معرفت، صرفاً اموری که در درون شخص هستند، متعلق علم حضوری و شهودی قرار می‌گیرند. پس بنا بر این که علم پیدا کنید، به نظر می‌رسد در این نوع معرفت هم ما در متن تجربه شهودی، چیزی از معنای زنانگی و مردانگی نداریم.

پانویس

<references group=""></references>

منبع

  • رودگر، نرجس، «بررسی ارتباط معرفت و جنسیت در معرفت‌شناسی فمینیستی»، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال ششم، شماره 10، 1397ش.
  • امیری، عباس، «نگاهی انتقادی به مبانی معرفت‌شناسی فمینیستی»، مجله معرفت، شماره 121، 1383ش.
  • حاجی ده‌آبادی، محمد علی؛ زارع، فهیمه، «تبیین و بررسی معرفت‌شناسی فمینیستی»، اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم، شماره 4، پیاپی 20، بهار 1397ش.